یافتن پست: #اه

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







در آغوشش عطرش را بو نکش !
بوی تنش را به خاطر بسپار ،
عطرش در جایی تکرار خواهد شد
ولی بوی تنش تکرار نخواهد شد!!!






دیدگاه  •   •   •  1393/09/21 - 18:27
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یادش بخیر یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که :
تو اجازه بگیر برو بیرون منم ۲دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو…..
من که حلالشون نمی کنم!!!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 12:49
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

  قدیما یادش بخیر ....


  وقتی بهترین اسباب بازی هامون، لوکس یا خریدنی نبود  ...


  وقتی یه لاستیک کهنه ی دوچرخه و یک تکه چوب ، تمام روزمون رو پر از شادی و شور و نشاط میکرد


  گاهی با تعجب از خودم می پرسم اون روزها کجا رفت ....


 هنوز باورم نمیشه اون روزها دیگه بر نمیگرده ...


 


جملات زیبا گیله مرد

دیدگاه  •   •   •  1393/09/20 - 12:35
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥







یک روز می بوسمت !
یک روز که باران می بارد،
یک روز که چترمان دو نفره شده
یک روز که همه جا حسابی خیس خیس است ،
یک روز که گونه هایت از سرما سرخ سرخ شده ،
ارامتر از هر چه تصورش کنی ،
…… اهسته می بوسمت….!!!






دیدگاه  •   •   •  1393/09/19 - 12:15
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥










سلام، ظهر همگی بخیر
اتا ناهار مازرونی یعنی همه چی طبیعیه، ماهی، زیتون، پلا






دیدگاه  •   •   •  1393/09/19 - 12:14
+3
sami
sami
با تمام غــــرور پسرانه ام مینویسم :
گاهی دلـــــم برای صدای دخترانه ات ،
"عزیزم" گفتـــــن هایت
تنگــــــ میشود ...!!!
دیدگاه  •   •   •  1393/09/16 - 14:49
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ :
.
ﺩﻟﻢ ﻭﺍﺳﺖ ﺗﻨﮓ ﺷﺪﻩ ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ ﺍﺱ ﺑﻬﺖ ﺑﺪﻡ ﺑﺒﯿﻨﻢ ﺩﺭ ﭼﻪ ﺣﺎﻟﯽ !
Send to <<
ﺳﭙﯿﺪﻩ
ﺭﻭﺷﻨﮏ
ﺁﻧﺎﻫﯿﺘﺎ
ﮔﻞ ﻧﺴﺎ
ﺳﮑﯿﻨﻪ
ﺧﺎﻧﻢ ﺷﯿﺮﺯﺍﺩ
ﺗﺰﺭﯾﻘﺎﺗﯽ ﺳﺮ ﮐﻮﭼﻪ
ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﯾﯽ
ﺩﺧﺘﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﻋﻤﻪ ﻣﻠﻮﮎ ﺍﯾﻨﺎ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﻣﺘﺮﻭ ﺍﺯﺵ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺳﻤﺶ ﺭﻭ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ
ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺗﺎﭖ ﻓﺴﻔﺮ ﯼ ﻭ ﺩﺍﻣﻦ ﺻﻮﺭﺗﯽ ﺗﻮ ﻋﺮﻭﺳﯽ ﭘﺴﺮ ﺧﺎﻟﻪ ﺍﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﻗﺸﻨﮓ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻧﺎ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﮐﻪ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺍﺯ ﺟﯿﺐ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺟﻠﻮ ﯾﯽ ﺍﻓﺘﺎﺩ
ﻣﺎﻣﺎﻥ ﺍﻣﯿﺪ ﮐﻪ ﺗﺎﺯﻩ ﺷﻮﻫﺮ ﺵ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ... |:
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:45
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه اقایی همیشه سر کوچمون رو چرخ دستی گوجه میفروشه....از وقتی گوجه شده کیلویی نه هزار تومن.... جدیدا با کتو و شلوار میاد.. دستاشو میکنه تو جیبش فقطم به افق نیگا میکنه.. انگار تو جردن نمایشگاه مازراتی داره
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:24
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شده بعضی وقتا یهو دیگه دوستش نداشته باشی ؟؟؟
به خودت میگی اصلا واسه چی دوستش دارم ؟؟؟
مگه چیکار کرده که از همه بهتر باشه ؟؟؟
همینطوری که داری با خودت فکر میکنی
یهو یه چیزی یادت میاد !!!
یه چیز خیلی کوچیک ...
مثل یه خاطـــــــره ...
یه حـــــــرف ...
یه لبـــــــخند ...
یه نـــــــگاه ...
همین ... همین کافیه تا به خودت بیای
و مطمئن بشی که نمیتونی فراموشش کنی !!!
که شده زندگیـــــــت ...
نفســـــــت ...
دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:22
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
داستان خنده دار یک گلابی در كامیون گلابی ، یه روز یه كامیون گلابی داشته توی جاده می رفته كه یه دفعه می‌افته توی یه دست‌انداز، یكی از گلابی‌ها می‌افته وسط جاده، بر می‌گرده به كامیون نگاه می‌كنه و میگه:

گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها میگن: گلابی، گلابی!

كامیون دورتر می شه،

صداشون ضعیف‌تر می شه.

گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

گلابی‌ها می گن: گلابی، گلابی!

باز كامیون دورتر میشه، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی‌ها!

اما صدای گلابی دیگه به گلابی‌ها نمی‌رسه! گلابی‌ها موبایل راننده رو می گیرن و زنگ میزنن به موبایل گلابی،اما چه فایده كه گلابی ایرانسل داشته و توی جاده آنتن نمی‌داده!

گلابی یه نفر رو پیدا می‌كنه كه موبایل دولتی داشته، زنگ می‌زنه به راننده و می گه: گوشی رو بده به گلابی‌ها، وقتی كه گلابی‌ها گوشی رو می گیرن، گلابی میگه: گلابی‌ها، گلابی ها!

گلابی ها می گن: گلابی، گلابی
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اون شور و اشتیاقت تو حلقم ،

واقعا دوست داری باز هم ادامه داشته باشه ؟!؟!؟!؟!؟
2 دیدگاه  •   •   •  1393/09/15 - 21:05
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ