یافتن پست: #اون

محمد
محمد
آدم هـا بـعـضـی وقـت هـا حـس مـداد سـفـیـد بـهـشـون دسـت مـیـده!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:24
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

بچه ی 3 چهار ساله ی داداشمو بردم تو سوپری محله

هرچی دید میخواست
یکی دوتاشو برداشتم براش
بازم هی میگفت از اینا از اینا

به فروشنده اشاره کردم گفتم عمو اینا رو نمیفروشه ( فروشنده هم اونجا بود)
بچه هم نه گذاشت نه برداشت برگشت گفت "عمو گه خورده" !!!

من :||||
فروشنده : o_O
بقیه مشتریا :))))

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 19:23
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه


واسه روح تشنه ی من همیشه دیوونه باشه


کسی که هر کلامش طلوعی تازه باشه


غم و تنهایی ما به یک اندازه باشه


اون کسی که خواستن اون با همه فرق داشته باشه


هر چی که از اوبخونم شعر دلتنگی نباشه


کسی که برای خوندن نشسته توسینه ی من


نفس هاش هوای عشق ، سکوتش صدای عشق


اون که از نهایت عشق منو با اسمم بخونه


منو جزئی از وجودش یا خود خودش بدونه


اونی که گمشده از آغاز  تا که من تنها بمونم


جاده ی جستجوهامو تا قیامت بکشونم


کسی که همیشه عاشق


مثل من دیوونه باشه


تو دنیا اگه نباشه


تو آینه میتونه باشه


نیمه ی گمشده ی من چه کسی میتونه باشه !!!! 

3d93c922d69468f139938a4fef91c296-425

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:55
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

من ک ِ یادم نیس شادی شما یادتونه اون روزا ...








ای بابا ! من ک ِ گفتم یادم نیس :|
چ ِ انتظــــآراااا :|

دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 18:52
+4
be to che???!!
be to che???!!
2 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 16:30
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آهای پسرا شلوارتونو بکشین بالا ، اون مارک شورت رو هم اگه خیلی واجبه بزنید به سینتون … والا به خدا !!! حالا هی کلیپس کلیپس کنین !
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 16:14
+1
be to che???!!
be to che???!!
5 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 14:50
+5
behrooz
behrooz


گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

حسنی نگو جوون بگو
علاف و چش چرون بگو

موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه
نه سیما جون، نه رعنا جون

نه نازی و پریسا جون
هیچ کس باهاش رفیق نبود

تنها توی کافی شاپ
نگاه می کرد به بشقاب !

باباش می گفت: حسنی می ری به سربازی ؟
نه نمی رم نه نمی رم

به دخترا دل می بازی ؟!
نه نمی دم نه نمی دم

گل پری جون با زانتیا
ویبره می رفت تو کوچه ها

گلیه چرا ویبره میری ؟
دارم میرم به سلمونی
که شب برم به مهمونی

گلی خانوم نازنین با زانتیای نقطه چین
یه کمی به من سواری می دی ؟!

نه که نمی دم
چرا نمی دی ؟
واسه اینکه من قشنگم، درس خونم و زرنگم
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

در واشد و پریچه
با ناز اومد توو کوچه

پری کوچولو، تپل مپولو، میای با من بریم بیرون ؟
مامان پری، از اون بالا

نگاه می کرد تو و کوچه را
داد زد و گفت : اوی ! بی حیا

برو خونه تون تو را بخدا
دختر ریزه میزه
حسابی فرز و تیزه
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

نازی اومد از استخر
تو پوپکی یا نازی ؟

من نازی جوانم
میای بریم کافی شاپ ؟

نه جانم
چرا نمیای ؟
واسه اینکه من صبح تا غروب، پایین، بالا، شمال، جنوب، دنبال یک شوهر خوب
اما تو چی ؟

نه کارداری ؟ نه مال داری ؟ فقط هزار خیال داری
موی ژلی، ابرو کوتاه، زبون دراز، واه واه واه

حسنی یهو مثه یه جت
رسید به یک کافی نت

اون شد و رفت تو چت رووم
گپید با صدتا خانووم!

هیشکی نگفت کی هستی ؟
چی کاره ای چی هستی ؟

تو دنیای مجازی
علافی کرد و بازی

خوشحال و شادمونه
رفت و رسید به خونه

باباش که گفت: حسنی برات زن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

چاهارتا شرعن بگیرم ؟
اره که می خوام اره که میخوام

حسنی اومد موهاشو
یه خورده ابروهاشو

درست و راست و ریس کرد
رفت و تو کوچه فیس کرد

یه زن گرفت و شاد شد
زی ذی شد و دوماد شد

_  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _  _  _  _  _  _  _  _   _  _  _  _


و این هم یک روایت دیگه از حسنی قصه ها


توی ده شلمرود (که بعدا گسترش پیدا کرد و شد تهران بزرگ)
حسنی تک و تنها بود
حسنی نگو! (چون اسمش رو عوض کرده و گذاشته ساسان) بلا بگو
سوسول سوسولا بگو
موی بلند، صورت سه تیغ، ناخن دراز، واه و واه و واه!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

با فلفلی و قلقلی میرن باشگاه بدن سازی
تیپش شده شلوار جین، پاره پوره
با بلوزای اندامی

باباش می‌گفت: حسنی بیا برو حموم
حسنی می گفت: نه نمی رم. نه نمی رم!
تازه آرایشگاه بودم!
کلی خرج موهام کردم!

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

کره الاغ کدخدا (که حالا شده یه زانتیا)
ویراژ می ده تو کوچه ها
پشت فرمونش یه دختره
دختر ناز کدخدا !

حسنی می گه: منم سوارم می کنی؟!
دختره می گه: نه که نمی شه، نه که نمی شه!
ماشین من با کلاسه!
اگه تو گیتار می زنی، اون وقت سوارت می کنم!

حسنی به عشق زانتیا
شایدم بخاطر دختر کدخدا
می خواد که با کلاس بشه
کلاس گیتار نمی ره (باباش اجازه نمی ده)
اما یه کاور گیتار
می گیره رو کولش می ندازه.

توی ده شلمرود، حسنی نبود، ساسان بود
با ماشین کدخدا، ویراژ میداد تو کوچه ها!
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 12:01
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیدین بعضی والدین موقع مسیج دادن با لحن کتابی مینویسن ؟
یه بار موقع امتحانات واسه درس خوندن، دو سه تا از دوستان شب رو خونه ما موندن ، بعدش بابای یکیشون که مثلأ میخواست خبرشو بگیره، بهش مسیج داد:
با سلام. لطفأ موقعیت خود را به ما اعلام کن!!!!!
مارو میگی !!!
دیگه داشتیم اون وسط مسط ها هیلوکپتری میزدیم...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:32
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اینجــــآ پُر استــــ از خــآکستر هــآے ذهــלּ یکـــ دُختـــر سیگـــآرے !!
هـــے تــو !!
نزدیکـــ شُدלּ بـﮧ دُخـتـرے کـﮧ فقط دود سیگــآرش اونـو میفهمــﮧ
خیلــے جرئتـــ مــےخوآد ...
پــَس تا خــآکستر نشدے از ایــלּ آتـــش خــآموش بـِکــِش عقبــــ ...


دیدگاه  •   •   •  1392/10/21 - 11:24
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ