محمد
دوتا رفیق بودن باهم میرفتن میخونه شراب میخوردن بعد چن وقت یکیشون میمیره اونیکی میره میخونه به ساقی میگه دوپیک شراب بریز میگه:چرادوتا؟میگه یکی برا خودم یکی برا رفیقم...
بعد یه سال دوباره میره میخونه به ساقی میگه یه پیک شراب بریز میگه:رفیقتوفراموش کردی؟میگه:خودم 1ساله توبه کردم اینومیخورم به یاد رفیقم!!!!
محمد
دخدره هیکلش اندازه پاندای کونگ* فو کاره ها
اونقد که با 2تا آفتابه هم پایین نمیره ها
اونوقت توپروفایلش نوشته: "آنقدر ظریفم ، که با یک نگاه بی* محبت میشکنم ...
"عزیزم شما با تبـر نادرشاه افشار هم نمی*شکنی !برو با خیال راحت به زندگیت برس !!