یافتن پست: #اون

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﺭﯾﺎﺿﯽ1 ﺭﯾﺎﺿﯽ2.. ﺭﯾﺎﺿﯽ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﭘﺮﻧﺪﻩ. ..ﺭﯾﺎﺿﯽ ﭼﺮﺍ ﻧﻤﯿﺨﻨﺪﻩ.. .ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﯾﮕﺎﻧﻪ. ..ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺩﻭﮔﺎﻧﻪ.. .ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺳﻪ ﮔﺎﻧﻪ. ..ﺣﺎﻻ ﺩﺳﺴﺴﺲ ﺩﺳﺴﺲ... ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺩﺱ ﺗﻮﺍﺑﻊ ﺭﻗﺺ...ﺣﺎﻻ ﺑﺮﻋﮑﺲ. ..ﺗﻮﺍﺑﻊ ﺩﺱ، ﺍﻧﺘﮕﺮﺍﻝ ﺭﻗﺺ....ﺍﻭﻥ ﺳﯿﻨﻮﺱ ﮐﺴﯿﻨﻮﺳﺎ ﮐﻪ ﺩﺱ ﻧﻤﯿﺰﻧﻦ ﺍﯾﺸﺎﻻﺑﺮﻥ ﺯﯾﺮ ﺭﺍﺩﯾﮑﺎﻝ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 17:40
+7
saeed
saeed

فال



یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند


جلوی ویترین یک مغازه می ایستند


دختر:وای چه پالتوی زیبایی


پسر: عزیزم بیا بریم تو بپوش ببین دوست داری؟


وارد مغازه میشوند دختر پالتو را امتحان میکند و بعد از نیم ساعت میگه که خوشش اومده


پسر: ببخشید قیمت این پالتو چنده؟


فروشنده:360 هزار تومان


پسر: باشه میخرمش


دختر:آروم میگه ولی تو اینهمه پول رو از کجا میاری؟


پسر:پس اندازه 1ساله ام هست نگران نباش


چشمان دختر از شدت خوشحالی برق میزند


دختر:ولی تو خیلی برای جمع آوری این پول زحمت کشیدی میخواستی گیتار مورد علاقه ات رو بخری


پسر جوان رو به دختر بر میگرده و میگه:


مهم نیست عزیزم مهم اینکه با این هدیه تو را خوشحال میکنم برای خرید گیتار میتونم 1سال دیگه صبر کنم


بعد از خرید پالتو هردو روانه پارک شدن


پسر:عزیزم من رو دوست داری؟


دختر: آره


پسر: چقدر؟


دختر: خیلی


پسر: یعنی به غیر از من هیچکس رو دوست نداری و نداشتی؟


دختر: خوب معلومه نه


یک فالگیر به آنها نزدیک میشود رو به دختر میکند و میگویید بیا فالت رو بگیرم


دست دختر را میگیرد


فالگیر: بختت بلنده دختر زندگی خوبی داری و آینده ای درخشان عاشقی عاشق


چشمان پسر جوان از شدت خوشحالی برق میزند


فالگیر: عاشق یک پسر جوان یک پسر قدبلند با موهای مشکی و چشمان آبی


دختر ناگهان دست و پایش را گم میکند


پسر وا میرود


دختر دستهایش را از دستهای فالگیر بیرون میکشد


چشمان پسر پر از اشک میشود


رو به دختر می ایستدو میگویید :


او را میشناسم همین حالا از او یک پالتو خ[!]م


دختر سرش را پایین می اندازد


پسر: تو اون پالتو را نمیخواستی فقط میخواستی او را ببینی


ما هر روز از آن مغازه عبور میکردیم و همیشه تو از آنجا چیزی میخواستی چقدر ساده بودم نفهمیدم چرا با من اینکارو کردی چرا؟


دختر آروم از کنارش عبور کرد او حتی پالتو مورد علاقه اش را با خود نبرد.


دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 13:09
+3
saeed
saeed
چــه لــَحظـه ے دردآوریــه ...

اون لـَحــظه کـه میپـُرسـه خوبــے ؟

پـَنـج خـَط تـایپ میکـُنے ولــے بجـاے
" Enter "

هــَمـه روپـاکـــ میکـُنـے ومینـِویسـے خوبـَم ... تـوچــطورے ؟
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 12:51
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
به بعضیــــــــــــام بـاید گفت : اون نون و نمکی کِ باهم خوردیم سیـــــــــــــــــرت نکرد؟ که حالا داری پشت سرم گـُــــــــــــــــه میخوری :|
دیدگاه  •   •   •  1392/07/3 - 10:42
+5
hamid
hamid
پسرا که به پارک دوبل خانوما میخندین

:)) تا حالا فوتبال بازی کردنشونو دیدین ؟ اون دیگه ته خندس
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 23:22
+6
hamid
hamid
واقعا معلوم نیست چرا خانوما اینجوری هستن...
از خدایی که همه ی قدرت عالم در دستش هست فقط شوهر میخوان بعد همه ی چیزهای توی عالم رو از اون شوهر بینوا میخوان!!!
=))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 23:20
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

شنیدید که میگن اونی که گریه میکنه یه درد داره
اما اونی که میخنده هزارتا؟
من میگم اونی که میخنده هزارتا درد داره
ولی اونی که گریه میکنه به هزارتا از درداش خندیده
فقط جلوی یکیش کم آورده !!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 21:06
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بازی حکم یادم دادوقتی<تک>باشی
حتی از<شاهم>سرتری
به سلامتی همه اونایی که واسه ماتکن...
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 20:48
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی اونی که هیچوقت حالمونو نمی پرسه

چون میدونه حال و روز ما که پرسیدن نداره
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:28
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی سخـــته...

سخته یک نفـــر بگه: :دوستت داره"! ـهمیشه باهات می مونه!

ولی...

رفتاراش اونقدر ســــرد باشه که تو

واسه آروم شدن و دردودل کردن،بیا اینجــــا

تو دنیـــایِ مجـــازی!!!!

پیشِ آدمـــایِ مجــــازی!

آدمایی که میدونن تنهایــــی یعنی چی...

آدمایی که مثلِ من بغـــــض دارن! ولی ـهمه رو شاد میکنن!

دنیـــایِ مجـــازی؟دوستـــــت دارم!!!

آهــــــــــــای آدمایِ مجـــازی؟ دوستتون دارم...

حقیقیــــــــه...حقیقــــــی!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/2 - 19:25
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ