یافتن پست: #بابا

saman
saman
در CARLO
یه فامیل داریم 40 سالشه !

بعدش این کامپیوتر که خریده بود میخواس سی دی رایت کردن یاد بگیره به بابام گفته بود برام مراحلشو رو

یه کاغذ بنویس یادم نره .

بابام نوشته بود :

1 - ابتدا به سمت ِ کامپیوتر میرویم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 09:13
+4
be to che???!!
be to che???!!

بهترین بابای دنیا....





با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!


با بهتـرين باباي دنيـا آشنـا شـويد!

دیدگاه  •   •   •  1392/05/13 - 02:19
+6
saman
saman
در CARLO

بابام اومده تو اتاق دیده دارم نماز میخونم برگشته میگه :


صبح به صبح در پي مکر و فريب


شب هم گريه و امن يجيب ...


o.O



دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 17:53
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شما هارو به ته دیگ ماکارونی قسمتون می دم!!!
وقتی دارین با تلفن صحبت می کنین با خودکار روی هر چیزی
که دم دستتون بود چرت و پرت ننویسین یا نقاشی نکشین...

آخه من الان این مدرک پایان تحصیلاتم که
بابام در حال صحبت کردن روش عکس اولاغ کشیده رو
کجا ببرم نشون بدم؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 15:39
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
توصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد
من:|
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:31
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺧﺮﻳﺪﻡ ﭼﻬﻞ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ ﺭﻳﺨﺘﻤﺶ ﺗﻮ ﻇﺮﻑ ﺩﺍﺭﻭﮔﺮ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻏﻲ ﮐﻪ ﺑﻘﻴﻪ ﻧﻔﻬﻤﻦ ﺍﺯﺵ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻧﮑﻨﻦ !!
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺍﻭﻣﺪﻡ ﺑﺮﻡ ﺣﻤﻮﻡ ﺩﻳﺪﻡ ﺧﺎﻟﻴﻪ !
ﺩﺍﺩ ﺯﺩﻡ ﮐﻲ ﺍﻳﻨﻮ ﺯﺩﻩ ﺑﻪ ﺳﺮﺵ ؟؟
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻳﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﺯﺩ ﺗﻮ ﺳﺮﻡ .. ﮔﻔﺖ : ﺁﺧﻪ ﮔﺪﺍ ، ﺳﮓ ﺍﻳﻨﻮ ﻣﻴﺰﻧﻪ ﺳﺮﺵ ؟!!
ﺷﺎﻣﭙﻮﺕ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﺷﺴﺘﻦ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﻭ ﺑﺒﻴﻦ ﻣﺎﺷﻴﻦ ﭼﻪ ﺑﺮﻗﻲ ﻣﻴﺰﻧﻪ!!
من
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:26
+3
be to che???!!
be to che???!!

مي دانيد اگر پسر ها نبودند چي ميشد؟






كل كل دختر و پسر, طنز پسرانه, اگر پسر ها نبودند



1-ديگه كي بود كه دخترها مسخرشون كنه و دخترا به چي مي خنديدن؟ ؟


 


۲.ديگه كي بود كه بره واسه خونه نون بخره؟


 


۳. ديگه كي بود كه هي شماره بده و منتظر بمونه؟


 


۴.ديگه كي بود كه دخترا تحويلشون نگيرن؟


 


۵.ديگه كي واسه دافا كادو بخره؟


 


۶. ديگه كي بود كه اگه يه روز از خونه نزنه بيرون مامان و بابا هي بهش بگن تا كي مفت خوري ميكني؟


 


۷.ديگه كي بود كه ۲ سال بره سربازي؟


 


۸. ديگه كيه كه عرضه گرفتن ديپلمشم نداشته باشه و هرجا بري خواستگاري با شرمساري بگي سيكله؟


 


۹.ديگه كي بود كه جوراباش عين دهنش بد بو باشه؟


 


۱۰.ديگه كي بود كه رقيب بابا باشه يعني عمرا عزيز بابا بشه؟


 


۱۱. ديگه كي بود كه وقتي همه ميرن مسافرت مواظب خونه باشه؟


 


۱2-ديگه كي بود كه با ديدن دخترها دست وپايش شل بشود؟


 


۱3-ديگه كي بود كه دخترها خرش كنند؟


 


۱4-ديگه كي بود كه دخترها سرشون داد بزنند؟


 


۱5-ديگه كي بود كه ساعت 7صبح مثل كشيكي ها دم در خونه دختر ها واسته؟(ونگهباني بده؟)


 


۱6-ديگه كي بود كه داداش دخترها به باد كتكش بگيره؟


 


۱۷-ديگه كي بود كه بابا هر روز عين خر ازش كار بكشه؟


 


۱۸. ديگه كي مامانا رو دق مي داد؟


 


۱۹.ديگه به كي مي گفتن اوا خواهر ببخشيد برادر ؟


 


۲۰. اگه پسرا نبودن كي شلوار كردي مي پوشيد بياد تو كوچه ؟


 


۲۱. اگه پسرا نبودن كي مجنون مي شد ؟


 


۲۱. اگه پسرا نبودن كي خونه رو مي كرد باغ وحش؟


 


۲۲.ديگه تو دانشگاه استاد كيو ضايع مي كرد؟


 


۲۳. ديگه كي خالي مي بست ؟


 


۲۴.اگه پسرا نبودن كي چرت وپرت مي گفت ؟


 


۲۵. اگه پسرا نبودن كي كرم مي ريخت ؟


 


۲۶. اگه پسرا نبودن كي ابروهاشو بر مي داشت ؟


 


۲۷. اگه پسرا نبودن كي تو كلاس مي رفت گچ مي ياورد؟


 


۲۸.اگه پسرا نبودن كي اشغالا رو مي ذاشت جلوي در؟


 


۳۰.كي زشت ترين موجود دنيا ميشد؟


 


۳۱. كي نمره تك كلاسو ميگرفت؟


 


۳۲.كي شهريور ميومد مدرسه؟




 


 

5 دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:18
+6
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در SMS
ﺻﺪﺍ ﻭ ﺳﯿﻤﺎ ﺟﺎﯾﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺑﻪ ﺑﺎﺑﺎﺵ ﻣﯿﮕﻪ :ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎﺑﻌﺪ ﻣﯿﺮﻩ ﻣﺎﻣﺎﻧﺸﻮ ﺑﻮﺱ ﻣﯿﮑﻨﻪ!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 14:01
+2
roya
roya
در CARLO

صدای زنگ تلفن – دخترک گوشی رو بر میداره


سلام . کیه؟


سلام دختر خوشگلم منم بابایی! مامانی خونه است؟ گوشی رو بده بهش!


نمیشه!


چرا؟



 


چون با عمو حسن رفتن تو اطاق خواب طبقه بالا در رو هم رو خودشون بستن!


سکوت


بابایی ما که عمو حسن نداریم!


چرا داریم. الآن پیش مامانه.


ببین عزیزم. اینکاری که میگم بکن. برو بزن به در و بگو بابا اومده خونه!


چشم بابا


چند دقیقه بعد


بابا جون گفتم.


خوب چی شد؟


هیچی. همینکه گفتم یهو صدای جیغ مامانم اومد بعد با عجله از اطاق اومد بیرون همینطور که از پله‌ها میدوید هول شد پاش سر خورد با کله اومد پایین. نمیدونم چرا تکون نمیخوره دیگه !!؟


خوب عمو حسن چی؟


عمو حسن از پنجره پرید توی استخر. ولی پریروز آب استخر رو خودت خالی کرده بودی یک صدای بامزه ای داد نگو! هنوز همونتو خوابیده!


استخر؟ کدوم استخر؟ ببینم مگه شماره ****۰۹۱۷ نیست؟


نه!


ببخشین مثل اینکه اشتباه گرفتم


دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 11:09
+4
ADONIS AVOCAT
ADONIS AVOCAT
واسه حسن ختام امروز میزنیم کانال شعر و شما رو تا دیداری دیگر به خدای مهربون میسپارم!



وقتی نمی شود به تو حتی سلام کرد

باید چگونه با تو شروع کلام کرد؟


این بی تفاوتی به تو اصلا نمی خورد

آیا مرا نگاه تو بیهوده خام کرد؟


وقت ورودت از سر مستی نشسته ام..

چشم تو را ندیده .. هر آن کس قیام کرد!


عشقت قرار بود کمی زخمی ام کند

اما شروع قصه به یک انهدام کرد


حرف من و نگاه تو از کی شروع شد؟

ان لحظه ای که کار دلم را تمام کرد


یک لحظه مهربان شوی آخر چه میشود؟

در حق تو دلم چه به جز احترام کرد؟


چشمم به جرم عشق تو شد متهم ولی

فکری برای عاقبت اتهام کرد!

مهرداد بابایی
آخرین ویرایش توسط ADONIS در [1392/05/11 - 17:11]
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 17:08
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ