یافتن پست: #بابا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی هنوز یه سالت نشده پدر مادرت هی میگن بگو بابا ... بگو مامان ...

الان میگی مامان ، میگه زهر مارو مامان !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 19:10
+5
alireza
alireza
ای بابا عجب دنیایی شده
هییییییییییییییییییی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 18:58
+6
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
@alireza_rad يه ادم69اي چطورميتونه دكتراداشته باشه هوم؟:d
7 دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 18:54
+6
Ashkan ZEON
Ashkan ZEON
به یارو ميگن برو خبر مرگ پدر همسايه رو بده.طرف ميره در خونه همسايه رو ميزنه, ميگه بابات هست ؟پسره ميگه نه, شب مياد.
یارو ميگه بشين تا بياد
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 15:06
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بابام اومده میگه :
توکه هر روز قهوه خونه ای ریه هات داغونه
چشماتم که ضعیفه
هر نیم ساعت میری دستشویی یعنی کلیه هاتم خرابه ماهی بیست روزم که اسهال داری
قلبتم که هر ماه به یکی اهدا میکنی
این " کارت اهداء عضو" چیه گرفتی
تا همین الان توزندگیم انقدر قانع نشده بودم .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/14 - 13:18
+4
sasan pool
sasan pool
بابام خسته و کوفته از سر کار اومده خونه بهش میگم سلام بابا!!

میگه: ببین پسرم:

سلام سلامتی میاره!

سلامتی شادی میاره!

شادی عشق میاره!

عشق همسر!

همسر بچه

بچه دردسر

دردسر بدبختی

بدبختی مریضی

مریضی مرگ

پس سلامو زهر مار

برو بتمرگ پاى فیسبوکت{-48-}{-48-}{-48-}{-48-}{-48-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 20:13
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
دونفر میرن به بانک دستبرد بزنن
می بینن بجای گاوصندوق توی بانک یه یخچال بزرگ گذاشتن ,
در یخچال رو باز می کنن می بینن یه عالمه ظرف " فرنی" توی یخچاله ,
می شینن یه 10 - 20 تا ظرف می خورن ,
یهو اولی به دومی می گه مطمئنی اینجا بانکه ؟؟؟؟
...
دومی می دوئه میره بیرون تابلو رو می خونه میاد میگه :

آآآآره بابا نوشته " بانک اسپرم ایران" {-33-}{-18-}{-4-}{-7-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/13 - 00:10
+5
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
دیشب سردم شد رفتم کولر رو خاموش کردم، یهو بابام از خواب بیدار شد گفت [!] مُچکریم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:42
+6
sasan pool
sasan pool
دیروز رفتم مرغ بخرم یک بابایی آمد تو گفت یک مرغ کامل چند تا سینه داره؟یعنی با این سوال حکیمانه و مدبرانه من و اون مرغ فروش یک ساعت داشتیم هم دیگرو نگاه می کردیم.{-40-}{-40-}{-40-}{-40-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 23:14
+6
alireza
alireza
اگه یک بار سر کلاس نری و استاد بگه جلسه بعد امتحانه، هیشکی بهت خبر نمیده! اما امان از اون روزی که یکی از اساتید حذف کنه، شونصد نفر یادت می افتن و بابای گوشیت رو در میارن از بس مسیج میدن که فلانی، استاد گفت حذفی!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:48
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ