یافتن پست: #بابا

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﺎﺑﺎ ﺑــــﺰﺭﮔــــــﻢ ﺧﻴﻠـــــﻲ ﺟﺪﻱ ﻣﻌﺘﻘـــــﺪﻩ ﻛﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﻛــــﻞ ﻫﺎﻱ
ﺍﻳﺮﺍﻧﺴــــﻞ ﺭﻭ ﻫﻢ ﻣﺮﺣــــﻮﻡ ﺭﺿﺎﺷــــــﺎﻩ ﻧﺼﺐ ﻛـــــــﺮﺩﻩ !!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 20:50
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 19:04
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﻗﺎﺏ ﻋﮑﺲ ﺑﭽﮕﯿﺎﻣﻮ ﺩﯾﺪﻩ
4-3) ﺳﺎﻟﮕﯽ(
ﺑﻬﻢ ﻣﯿﮕﻪ:ﻧﺮﻩ ﺧﺮ ﺑﺒﯿﻦ ﻗﺒﻠﻨﺎ ﭼﻪ ﻧﺎﺯ ﺑﻮﺩﯼ :ﺍ
ﻻ ﻣﺼﺐ ﺍﻧﻘﺪ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺗﺶ ﻭﺳﯿﻌﻪ ﮐﻪ ﺗﻮ
ﺣﻠﻘﻢ ﺟﺎ ﻧﻤﯿﺸﻪ
:ﺍ
|:
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 19:01
+1
alireza
alireza
مرد: عزیزم از وقتی میری ورزش هیکلت خیلی قشنگ شده!
زن: از اولشم هیکلم قشنـــــــــــــــگ بووووووود!
مرد: اون که ۱۰۰%… هیکلت همیشه قشنگ بود. اصلاً من هیکلت رو روز اول دیدم خیلی خوشم اومد!
زن: یعنی به خاطر هیکلم، فقط با من ازدواج کردی ؟ خیلی هیــــــــــــزی!
مرد: نه عزیزم، عاشق اخلاقت شدم که باهات دوست شد. هیکلت واسم مهم نبود!
زن: یعنی چی؟! پس این همه ورزش میرم، برای کی میرم برا عمم؟! هیکلم برات مهم نیست؟!!
مرد: عزیزم، موقع دوست شدن مهم نبود، الان که هست!
زن: یعنی الان میرم ورزش، برات بی اهمیت میشم؟!
مرد: فدات شم، قربونت بشم، همه چیزت، تمام وجودت، همه خصوصیاتت، برام مهمه!
زن : یعنی باید همه خصوصیات خوب رو داشته باشم که دوستم داشته باشی؟ خیلی نامردی… چیه پای کسی درمیونه؟؟!!
مرد: بابا، جان مادرت بیخیال شو، چه غلطی کردیم تعریفتو کردیماااا؟؟!!
زن: دیدی… دیدی… پس از اول درست حدس زدم که یه ریگی تو کفشته که داری ازم تعریف می کنی؟! برو از جلو چشام دور شو… یه چند ساعت نمی خوام قیافتو ببینم…
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 14:48
+13
alireza
alireza
ای بابا این بیاتویونی دیگه مثل قبل حال نمیده بایدیه تدبیری پیداکنم
چه کنیم به نظرشماها
4 دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 14:43
+13
roya
roya
در CARLO
توصیه بابام به من موقع رانندگی
سر کوچه ها یواش تر بپیچ ؛
شاید یکی بی شعورتر از تو پیدا شد که از اونور بیاد :|
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 12:46
+6
roya
roya
در CARLO
هـــی می گفت جبران میکنم،
جبـــران میکنم

بخــــدا جبـــران میکنم

گفتم چیــــو؟

اصلا کـــدومو؟

عمری که پـــات رفته ؟

یـــا صـــورتیکه شکسته ؟

یـــا دلـــی که سالهـــاست مرده ؟

کـــدومو لعنتـــی؟

اصلا من هیچی؛گــــــــور بابام

این موهای سفیدمو چیکـــار میکنی میتـــونی اینــــم جبـــران کنی؟

یه نگاهی به سرم کرد و گفت چقـــدر پیــــر شدی؟

گفتم: گفتی که جبران میکنی؟ آره....؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/04/8 - 11:44
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-21-}{-37-}{-37-}{-37-}{-37-}{-55-}{-55-}{-37-}{-37-}{-37-}
9 دیدگاه  •   •   •  1392/04/7 - 16:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه بار بابام گفت برو چایی بریز



منم گفتم تو نزدیک تری به آشپزخونه. برو بریز بیار بخوریم



پاشد رفت اون سر پذیرایی نشست گفت حالا تو نزدیک تری. برو بریز بیار بخوریم.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/7 - 15:55
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه بار کلاس اول دبستان بغل دستیم بهم گفت: مسخره ...
منم گفتم : اسم بابات اصغره ...
اقا این دیگه تا آخر سال گیر داده بود که تو اسم بابای منو از کجا میدونی?!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/6 - 17:38
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ