یافتن پست: #بارانی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نسبت ناشیانه‌ای بود

من قایق ِ کاغذی

تو آن‌ چنان بارانی..
دیدگاه  •   •   •  1392/05/20 - 22:24
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

بی نگاهِ عشق مجنون نیز لیلایی نداشتبی مقدس مریمی دنیا مسیحایی نداشتبی تو ای شوق غزل‌آلوده‌یِ شبهای منلحظه‌ای حتی دلم با من هم‌آوایی نداشتآنقدر خوبی که در چشمان تو گم می‌شومکاش چشمان تو هم اینقدر زیبایی نداشت! این منم پنهانترین افسانه‌یِ شبهای توآنکه در مهتاب باران شوقِ پیدایی نداشتدر گریز از خلوت شبهایِ بی‌پایان خودبی تو اما خوابِ چشمم هیچ لالایی نداشتخواستم تا حرف خود را با غزل معنا کنمزیر بارانِ نگاهت شعر معنایی نداشتپشت دریاها اگر هم بود شهری هاله بودقایقی می‌ساختم آنجا که دریایی نداشتپشت پا می‌زد ولی هرگز نپرسیدم چرادر پس ناکامیم تقدیر جاپایی نداشتشعرهایم می‌نوشتم دستهایم خسته بوددر شب بارانی‌ات یک قطره خوانایی نداشتماه شب هم خویش می‌آراست با تصویرِ ابرصورت مهتابی‌ات هرگز خودآرایی نداشتحرفهای رفتنت اینقدر پنهانی نبودیا اگر هم بود ، حرفی از نمی آیی نداشتعشق اگر دیروز روز از روز‌گارم محو بوددر پسِ امروز‌ها دیروز، فردایی نداشتبی تواما صورت این عشق زیبایی نداشتچشمهایت بس که زیبا بود زیبایی نداشت

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 19:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو را راندم،
و ساک‌هایت را در پیاده‌رو افکندم
اما بارانی‌ات که در خانه‌ام مانده بود
هذیان‌گویبی سر داد،
و با اعتراض آستین‌هایش را برای در آغوش گرفتنم
به حرکت در آورد.

وآن گاه که بارانی را از پنجره پرتاب کردم،
همچنان که فرو می‌افتاد،
دست‌های خالی‌اش را در باد برآورد،
چونان کسی که به نشانه‌ی بدرود،
دستی برآورد
یا آن که فریاد زند: کمک!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 16:48
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
گاهی دلم باران می خواهد
 دلم می خواهد باران ببارد تا زیر باران قدم بزنم
 از هوای بارانی لذت ببرم و تا دلم می خواهد گریه کنم
 باران ببارد تا کسی اشکهای سرریز شده از چشمان مرا نبیند
 گاهی مرد بودن سخت تر از سنگ زیر آسیاب بودن است
 کاش کودک بودم تا برای ابراز احساسات تلخ و شیرین زندگی
 مجبور به نقاب گذاشتن بر چهره خود نمی شدم
 این هوای صاف این روزها هم گاهی مزاحم است.. 

دیدگاه  •   •   •  1392/05/14 - 01:13
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

سلام ، حال همه ما خوب است ، ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور ،
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند
.
با این همه عمری اگر باقی بود ،
طوری از کنار زندگی می گذرم
که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد
نه این دل ناماندگار بی درمان
! تا یادم نرفته است بنویسم ،
حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود
.
می دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه بازنیامدن است
اما تو لااقل ،
حتی هر وهله ، گاهی ، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا ، شبیه شمایل شقایق نیست !
راستی خبرت بدهم ؛ خواب دیده ام خانه ای خریده ام بی پرده ،
بی پنجره ، بی در ، بی دیوار . . . هی بخند
! بی پرده بگویمت ،
فردا را به فال نیک خواهم گرفت
دارد همین لحضه یک فوج کبوتر سپید ،
از فراز کوچه ما می گذرد
باد بوی نامه های کسان من می دهد یادت می آید
رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری ! ؟
نه ری را جان !
نامه ام باید کوتاه باشد ، ساده باشد ، بی حرفی از ابهام و آینه ،

از نو برایت می نویسم حال همه ما خوب است امـــــا تـــــو بــــــاور مــــــکـــن ! ! !

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/12 - 01:27
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مهتاب که بود تو هم بودی
در سرسرای رویاهام
رویاهای مهتابی
انگار خود مهتاب بودی
اکنون که رویاها ابری شدن
آسمان دلم بارانی
باور کردم نبودت را
دیدگاه  •   •   •  1392/05/11 - 16:37
+3
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
شب سردی ست و هوا منتظر باران است

وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است

شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من

ماه پیشانی من دلبر بارانی من
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 12:05
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

دنیای من همه جایش بارانیست


هرچه کمتر بدانی   کمتر خیس می شوی....


دیدگاه  •   •   •  1392/05/7 - 01:42
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

از باغ می برند تا چراغانی ات کنند تا کاج جشن های زمستانی ات کنند پر کرده اند صبح تو را ابرهای تار  تنها به این بهانه که بارانی ات کنند یوسف! به این رها شدن از چاه دل مبند   این بار می برند که زندانی ات کنند یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست  از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند! ای گل گمان نکن به شب جشن می روی شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند آب طلب نکرده همیشه مراد نیست  گاهی نشانه ایست که قربانی ات کنند فاضل نظری

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:24
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
می شناسم کسانی را کـہ
زیـر یک سقف زندگی می کنند
روی یک تخت می خوابنــد ..
و سالهاست شناسنامـہ شاטּ بـہ نام هم شده
امّا قلبشان را جایی دورتـر از خانـہ جا گذاشتـہ انـد ..

.. و مــטּ فکر می کنم دیگر هرگز محرم هم نخواهند شد ...

امّا تـو ..
از دور نگاهم کـטּ ..
صادقانـہ ...
با همان گیـرایی عاشقانـہ ات
تا ابد فقط بـہ تـو فکر خواهم کرد ..

تـو محـرم منی ...
حتّی اگر هرگـز نامت بــہ شناسنامـہ ام نیایـد ...

▼ بانگ فاحشــہ گـﮮ مـﮮ زنـﮮ
▲ و نمـﮮ دانـﮮ ایـטּ فاحشـہ فقـط بـراﮮ تــو عـریاטּ ڪـرد
▲ تنش و قلبـش را ..
1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 16:16
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ