سحر
هفت رنگ...
درآمدم , تا دل بی احساست را
با خود به یکرنگی بکشانم...!
...
هفتاد رنگ...
بازی کردی...!
تا سیاهم کنی..
poria
کامیون اومد داشتیم وسایل خونه روجمع میکردیم ، یارو میپرسه میخاین از اینجابرین؟
میگم:پ نه پ! میخایم وسایلو ببریم بیرون خاله بازی کنیم !
مهسا
بی گناه ترین مُهره بازی ِ هوس هایت من بودم...
مهره ای که قواعد ِ بازی را نمی دانست
و تـــو، مشتاق ترین فرد ِ این بازی
برای ِ خط زدن مهره های ِ سوخته بودی...
عسل ایرانی
کاش دنیا یکبار هم که شده؛ بازیش را به ما می باخت..!
مگر چه لذتی دارد برایش این بردهای تکراری..؟!
سحر
وقتی باخدا گل یاپوچ بازی میکنی نترس.خواهی برد.چراکه خدا هردو دستش پره...