سحر
«پا
که مرا پیش یار میتوانست برد
اینک
در صف نان
با تکه ریگی
بازی میکند»
سحر
به خاطر عشق گریه کن اما کسی را به گریه ننداز، با عشق بازی کن اما هرگز کسی را با عشق بازی نده..! "دکتر شریعتی"
مهسا
سنگ،کاغذ،قیچی
کدام باشم از تو برده ام دنیا؟
سنگ باشم؟
یا قیچی؟
بشکنم یا جدا کنم
کاغذ باشم که تو بنویسی و من اجرا کنم؟
آخ دنیا...آه دنیا...
با من هم بازی نشو
عسل ایرانی
شاید یک زمانی هر دو ... هر کداممان در جایی متفاوت ... همزمان به هم فکر
کنیم ... شـــــــــــاید با یاد هم عشــق بازی کنیم ، با دیگری .
عسل ایرانی
میدونی بازی روزگار چیه؟؟؟اینکه تو چشم بذاری من قایم بشم اونوقت تو بری یکی دیگرو پیدا کنی
kiss
ما نه آنیم که در بازی تکراری این چرخ فلک / هر که از دیده مان رفت زخاطر ببریم / یا که چون فصل خزان آمد و گل رفت به خواب /دل به عشق دگری داده زآنجا بپریم /وسعت دیده ی ما خاک قدمهای تو بود /خاک زیر قدمت را به دو دنیا بخریم