یافتن پست: #بخند

hamed noori
hamed noori
رفتم دنبالِ خواهرم از دانشگاه بیارمش

برگشتنه گشت بهمون گیر داده ، میگه خانوم کى باشن؟
منم با حالت عصبانى میگم خواهرمه! مشکلى هست؟
بعد یهو خواهرم میگه :
جناب سروان دروغ میگه !!!...
دوست دخترشم ؟؟؟؟
میگم دروغ میگه به خدا جناب سروان ؟
یارو هم مدارک ماشینُ گرفت گفت بیا کلانترى معلوم میشه!!
به خواهرم میگم مرض دارى مگه!!!!
میگه بریم کلانترى بعد بابا اینا بیان دنبالمون مامورِ ضایع بشه یه ذره بخندیم؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 21:50
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سری مردا هستنツ

تیپ های سنگین خاصی میزنن اکثرا مشکی پوشن.

اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن
مشروب فقط ویسکی و ودکا یا سنگین تر ...

قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن ؛ تلخه تلخ !

همونایی که تنها کافه و رستوران میرن .

از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن ...
ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات
حرف میزنن !

اینا بهترین آدما برا درد و دلن .

همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن ...

اما این مردا یه زمان مثل بقیه مردای معمولی بودن !!!

اسپورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخندیدن ، فوتبال میدیدن ، چشم چرونی میکردن و ... خلاصه عین خیالشون نبود و رنگی بودن !

تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگی شون اومد .

عاشق شدن ...
زنی که زندگیشون رو عوض کرد ، تنهاشون گذاشت و رفت !!!

از اون روز این مردا خیلی عجیب و خاص شدن .

خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی ...

وقتی بهشون بگی دوست دارم ، غصه رو تو چشاشون میبینی ... !

انتظار نداشته باش بهت بگن منم دوست دارم !!!

مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره و اکثرا زیاد حرف نمیزنن ... برا قرارشون عجله و هیجان ندارن !

این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن !

اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و مچ بگیرن و ...

بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن .

وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .

حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن ... !

این مردا بزرگترین دردای دنیا رو تحمل کردن ... یادت نره دیگه هر دردی
براشون درد نیست...!

و در اخر...

این مردا خیلی دیر به دست میان ولی وقتی اومدن برای همیشه میمونن .
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 19:13
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﻗﺎﻳﻘﻰ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺳﺎﺧﺖ
ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺑﻪ ﺁﺏ ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺳﻮﺭﺍﺧﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ
ﻏﺮﻕ خواهد شد
ﻣﻦ ﺧﻔﻪ خواهم شد
ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻫﺮﻫﺮ ﺑﺨﻨﺪﻳﻦ
ﺭﺍﺣﺖ ﻣﻴﺸﻢ ﺍﺯﺩﺳﺘﺘﻮﻥ ﺑﺎﺍﻳﻦ ﻻﻳﻚ ﺯﺩﻧﺎﺗﻮﻥ
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 19:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
✖خدایـــــا

✖ایـטּ بند دل آدم ڪجاست؟

✖ڪه گاهے با یڪ

✖اسم..

✖نگاه..

✖با حضور یڪ نفر..

✖و یا با یڪ لبخند “پاره مےشود”
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 18:15
+2
محمد
محمد
می سپارمت به لبخندها....
گرچه خودم مهمان بغض های بی دلیلم...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 14:04
+3
be to che???!!
be to che???!!

لبخند بزن!
بدون انتظار پاسخی از دنیا ،
بدان روزی دنیا انقدر شرمنده می شود
که به جای پاسخ لبخند ،
با تمام سازهایت می رقصد ...

دیدگاه  •   •   •  1392/08/27 - 14:57
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



بی خیــــــال دنیــــــــا فقطططط بخند


دیدگاه  •   •   •  1392/08/26 - 20:41
+5
محمد
محمد
گفتند برو مصلحت این است
گفتم یک لحظه به کوتاهی لبخندی گفتن یک خداحافظ
گفتند نه برو مصلحت این است
من رفتم بی خداحافظ بی آنکه دلیل رفتنم را بگویم باترس رفتم ترس از قضاوت هایت بعد رفتنم میدانم بعد من تنهایی نخواهی ماند و بدان با اینکه رفتم ولی همیشه بی تو تنهایم
راست میگفتند شاید مصلحت من در غمهایم و برباد رفتن آرزوهایم باشد مصلحت تو با دیگری.......
دیدگاه  •   •   •  1392/08/26 - 19:54
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گاهی وقتا ویسکی جلوته،قلیون هم کنارته،ولی نه پیک میزنی نه پک،فقط ی لبخند ب تنهاییت میزنی....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/25 - 21:59
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کتیبه پیدا نکردم برات COPY/PASTE کنم!
خودت تو کامنت همینجور الکی بخند:|
^__^:D
خوب چیکار کنم:|:|
:)))))))))))))))))))))))))))))))
دیدگاه  •   •   •  1392/08/25 - 20:50
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ