یافتن پست: #برایم

ronak
ronak
در Romantic
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است آرامم ، می دانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را می کشیدم و هر زمان خوابش را می دیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود.... در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه می دانم زمان چگونه می گذرد و نه می دانم در چه حالی ام تنها می دانم حالم از این بهتر نمی شود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمی شود گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/9 - 15:52
+2
ronak
ronak
در Romantic
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد" این تنها نشانی از توست که بعد از رفتنت برایم بجا گذاشتی؟!!!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 18:46
+5
ronak
ronak
در Romantic
نمیخواهم خاطره شوم و بعد فراموش ، نمیخواهم یادم در قلبت روشن باشد بعد خاموش نمیخواهم بگویی که دوستم داری بعد بروی ، نمیخواهم این حرفهای پوچ را برایم بزنی…
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 00:56
+3
عسل ایرانی
عسل ایرانی
در Romantic
باران ببارد یا نبارد چتر داشته باشم یا نداشته باشم پائیز باشد یا نباشد هیچ کدام برایم فرقی ندارد / من از تمام رمانتیک های آبکی خسته شده ام ...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 00:47
+4
-1
ronak
ronak
در Romantic
تنهاترین آدم ها یه سایه دارند باهاش حرف بزنند ، از وقتی رفتی آنقدر غرق ظلماتم که سایه ای هم برایم نمانده !
دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 00:34
+5
ronak
ronak
کاش میدانستم چه کسی این سرنوشت را برایم بافت آنوقت به او میگفتم یقه را آنقدر تنگ بافته ای که بغض هایم را نمیتوانم ....فرو بدهم
دیدگاه  •   •   •  1390/11/7 - 11:35
+2
gha3m
gha3m
من از نسل کوروشم ، که من ماندم و ماهیانه 45 هزار تومان یارانه !!! من از نسل ستارخان و باقرخانم ، که فقط ترافیک خیابانش برایم مانده !!! از دریای کاسپین ، فقط ویلاهای ساحلی اش مانده برایم ...!!! از خلیج فارسش ، فقط رای گیری هایش !! از آذربایجانش ، برایم جک هایش مانده ...! از سکه های دوره هخامنشی ، برایم ریال ماند !! از آزادی بیان ، برایم دیوار های دستشویی های عمومی ماند ...! ابراز احساساتم شد اس ام اس ، زندگی ام گره خورده به زندگیه مجازی ، فریادم شد دکمه های کیبرد ، ترسم شد از ماشین پلیس !! من از نسل کوروش بودم !!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 23:26
+3
ali
ali
در رویاهایت جایی برایم باز کن ، جایی که عشق را بشود مثل بازی های کودکی باور کرد ، خسته شدم از بی جایی . . . .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 23:25
+2
محسن رضایی ناظمی
محسن رضایی ناظمی
گذشته های دور را خواهم بخشید ! زیرا آنان همچون کفشهای کودکیم نه تنها برایم كوچكند ، بلكه با آنها از برداشتن گامهای بلند عاجزم پـَـــ نــه پـَـــ .
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 23:57
+2
رضا
رضا
شاید آن روز که عاشق بودم، آسمان دلم آبی تر بود

ساده تر بود برایم پرواز...

ساده تر بود برایم آواز...

شاید آن روز به اندازه ی عاشق شدنم

وسعت آبی دنیای پس پنجره ها، آینه ها

اندکی قابل سنجیدن بود..

دست های پر از احساس وتماشایی گل، خواهشی در طلب چیدن و بخشیدن بود.

ولی افسوس از آن عشق و هوا

با من گمشده در خویش خبر نیست دگر!؟

با من گمشده در خویش خبر نیست دگر.........!؟
دیدگاه  •   •   •  1390/11/3 - 17:19

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ