یافتن پست: #برایم

fereshte
fereshte
متاسف شدم وقتی مردی مرد!!!      هنگامی ک زنش را در آغوش غریبه روی تخت دید.     متاسف شدم وقتی زنی شوهرش را دوست نداشت اما بچه دار شد...!!     متاسف شدم وقتی پسری معشوقش را بخاطر پول از دست داد...!!  متاسف شدم وقتی مردی ناموسش را به خاطر مواد. به حراج گذاشت...!!   متاسف شدم وقتی جوانی ایمانش را بخاطر پول از دست داد.   متاسف شدم شدم شدم  تا همه چیز برایم دیگر عادی شد.
دیدگاه  •   •   •  1393/01/14 - 16:46
+3
mary jun
mary jun
برای کسی مردم ک برایم
ن ....تب رد
ن .....سرفه
ن .... حتی عطسه !
دیدگاه  •   •   •  1393/01/2 - 11:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
گفته باشم …
من درد میکشم اما تو چشمهایت را ببند،
سخت است بدانم میبینی و بی خیالی …
تویی که روزگاری برایم درمان بودی ..!
دیدگاه  •   •   •  1392/12/29 - 22:01
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کســــــــــــــــی را دارم که آنقدر برایم کســـــــــــــــی هست که نگاهم به دنبال کســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی نیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــست...
دیدگاه  •   •   •  1392/12/25 - 15:32
+2
melika
melika

این روزها
دنیایم به اندازه یک نفر


کوچک شده
و یک نفر به اندازه خدا


برایم بزرگ!


قمار بزرگی کرده ام
اگر برود


دین و دنیایم را باخته ام ...

دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 19:35
+6
محمد
محمد
تاپ تاپ قلب تو..
ناب ترین موسیقی بی کلام دنیاست.
که روانشناسان برایم تجویز کرده أند...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/10 - 19:27
+3
محمد
محمد
چشمهایت که عامل ویرانی من ند
حتی برایم یک قطره گریه نمی کنند . . . . . . ان چشم های ابی دریاییت هنوز یک قطره گریه نیز برایم نمی کنند
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 22:47
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
آرام باش ،ما تا همیشه مال همیم ، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من ، تو تا ابد در قلبمی ، تو همه ی وجودمی
بیا در آغوشم ، جایی که همیشه آرزویش را داشتی ، جایی که برایت سرچشمه آرامش است
آغوشم را باز کرده ام برایت ، تشنه ام برای بوسیدن لبهایت
بگذار لبهایت را بر روی لبانم ، حرفی نمیزنم تا سکوت باشد بین من و تو و قلب مهربانت
خیره به چشمان تو ، پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو
دستم درون دستهایت ، یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو
محکم فشرده ام تو را در آغوشم ، آرزو میکنم لحظه مرگم همینجا باشد ، همین آغوش مهربانت
چه گرمایی دارد تنت عشق من ، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من
قلب تو میتپد و قلب من با تپشهای قلبت شاد است ، هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است
آرامم ، میدانم اینک کجا هستم ، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم ،همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم آن خواب برایم یک رویای شیرین بود....
در آغوش عشق ، بی خیال همه چیز ، نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام
تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود ، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود
گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت
عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته ، عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده ، عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه
خیلی آرامم ، از اینکه در آغوشمی خوشحالم
دیدگاه  •   •   •  1392/10/8 - 14:57
+7
محمد
محمد
اینجا سرزمین واژه های وارونه است ..
جایی که"گنج" "جنگ "میشود!
"درمان" "نامرد"
"قهقهه" "هقهق"
اما"دزد"همان"دزد"است،"درد"همان"درد"است
و"گرگ"همان"گرگ"است!!!

آری سرزمین واژه های وارونه،سرزمینی است که
"من" "نم"زده است،"یار" "رأی"عوض کرده است،
"راه"گویی"هار"شده،"روز" به"زور"میگذرد،
"آشنا"راجزدر"انشا"نمی بینی
وچه"سرد"است این"درس"زندگی!
اینجاست که "مرگ"برایم"گرم"میشود.........
چراکه"درد"همان"درد"است........
دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 20:28
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اینجا حریم من است حریم قلب کوچکم!
قفس تنهایی من و حرف های ناگفته ام...
کسی دلش برایم نسوزد
من این قفس را دوس دارم و تنهایی ام را
تنهایی...
تنها اتفاق این روزهای من است...


دیدگاه  •   •   •  1392/10/7 - 18:18
+1
صفحات: 4 5 6 7 8 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ