یافتن پست: #برس

aB'Bas S
aB'Bas S
تو تاکسی نشسته بودم یه بچه هم پشت سرم نشسته بود با مامانش همه اش داشت گریه میکرد موز میخواست هی غر غر میکردو گریه میکرد همه کلافه شده بودیم راننده خواست آرومش کنه بهش گفت عزیزم الان پیاده میشید مامان برات موز میخره
بچه هم پررو نه گذاشت نه برداشت با همون حالت گریه به راننده گفت( بالهجه کرمانی غلییییییییظ )تو دیگه گا مخورررر!!!!!!!
آقا سکوتی تاکسیو گرفت که تو قبرستون هم نیست…!(کرمانیا به گه میگن گا ببخشید محض اطلاع گفتم){-7-}
دیدگاه  •   •   •  1390/12/20 - 18:45
+8
poria
poria
دخترا چند نوع داداش دارن؟!! 1-داداش اینترنتی تا هر وقت خواستن ازش اکانت مجانی بگیرن! و بدون وجدان درد اد لیستشو نو پر از این داداشیهای رنگ و وارنگ کنن! 2-داداش خر زور تا در موقع لزوم حال بعضیا رو بگیره .........3-داداش خوش تیپ و پولدار تا به دوستاش بگه این بی-اف منه 4-داداش خر خون تا در موقع امتحان براش تقلب بنویسه 5-داداش ماشین دار تا اونو اینور و اونور برسونه 6-داداشی که چشم دیدنشو نداره(همون داداش واقعی خودشونه) ولی ما پسرا یه جور خواهر داریم که همون خواهر خودمونه خیلی هم دوسش داریم به جون عممون .
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 15:21
+2
اين بار اگر زنِ زيبايی ديديد
هوس را زنده به گور کنيد!
و خدا را شکر کنيد برای خلق اين زيبايی ...
زير باران اگر دختری را سوار کرديد
به جای شماره ، به او امنيت بدهيد!
او را به مقصدِ مورد نظرش برسانيد ...
نه به مقصدِ موردِ نظرتان!
در تاکسی خود را به در بچسبانيد ، نه به او !
بيائيد فارغ از جنسيت
کمی مـَـرد باشيد.
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 12:55
+7
Danial
Danial
): ساز دهني ام را بي حضور تو به دهانم ميگذارم و سرخوش از عشقت نواي خاموش قلبم را مينوازم تا شايد نسيم صدايم را به تو برساند ....و باز تو را به ياد قلب سوخته ام بيندازد ................گرچه خيلي دير است اما هنوز هم چشم به راه جاده اي هستم كه از آن به آسمانها پيوستي و هيچ كبوتري خبر از برگشتنت نياورد .................و باز هم در كنار جاده بي حضور تو مي نوازم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 08:25
t  @  r  @  n  e
t @ r @ n e
ایا میخواهید بدون ورزش و رژیم غذایی به سرعت از بدنی به شکل گلابی به اندام دلخواه برسید؟

پس بدانید علاوه بر گشاد بودن خنگ هم هستی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/19 - 00:53
+2
maryam
maryam
چه سخت است ، تشیع عشق بر روی شانه های فراموشی و دل سپردن به قبرستان جدایی وقتی میدانی پنج شنبه ای نیست ، تا رهگذری ، بر بی کسی ات فاتحه ای بخواند !
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 21:57
+1
reza
reza
تمام غصه ها دقیقا از همان جائی آغاز می شوند که ترازو برمی داری ، می افتی به جان دوست داشتنت
اندازه می گیری !
حساب و کتاب می کنی !
مقایسه می کنی !
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش داشته ای ،
که زیادتر دل داده ای ،
که زیادتر گذشته ای ،
که زیادتر بخشیده ای ،
به قدر یک ذره ، یک نقطه ، یک ثانیه حتی !
درست همان جاست که توقع آغاز می شود
و توقع آغاز همه ی رنجهائی ست که به نام "عشق" می بریم ...!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 16:15
+2
maryam
maryam
به سراغ من اگر می آیید با پتک و تبر بیایید! مسابقه است! برسر شکستن چینی نازک تنهایی من...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:28
+4
سحر
سحر
اونی که مدعی بود عاشقته

هیچ غلطی نکرد

دیگه چه برسه به اونی که میگه فقط دوستیه ساده . . . . !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 01:20
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
نگران نباش عشق من
یارانه ام را به حسابم ریخته اند
ومن دیگر آنقدر ثروتمند شده ام
که می توانم تورا تا هر کجا که بخواهی برسانم.
راستی ...

هنوز هم اهل پیاده روی هستی ؟!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 00:03
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ