یافتن پست: #برود

M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

یادمان باشد 


وقتی کسی را به خودمان وابسته کردیم


در برابرش مسئولیم...


در برابر اشکهایش


شکستن غرورش


لحظه های شکستنش در تنهایی


و لحظه های بی قراریش


و اگر یادمان برود


در جایی دیگر


سرنوشت یادمان خواهد آورد


و این  بار ما خود فراموش خواهیم شد

دیدگاه  •   •   •  1393/01/16 - 18:45
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در فولكلور آلمان ، قصه ای هست كه این چنین بیان می شود : مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده . شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد ، برای همین ، تمام روز اور ا زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد ، مثل یك دزد راه می رود ، مثل دزدی كه می خواهد چیزی را پنهان كند ، پچ پچ می كند ،آن قدر از شكش مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد ، لباسش را عوض كند ، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد ، تبرش را پیدا كرد . زنش آن را جابه جا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می رود ، حرف می زند ، و رفتار می كند! *** پائولو کوئیلو: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی معمولا آن چیزی را می بینیم که دوست داریم ببینیم
دیدگاه  •   •   •  1393/01/6 - 17:38
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



هیــــس!!

بگذارید برود

ماندن التماســی نیست...


دیدگاه  •   •   •  1393/01/3 - 19:49
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

نشسته ام کنج دلتنگی
در ظرف حوصله هم
چیزی نمانده است که سر برود
بیزارم از این تکرار ناموزون
فریاد هم دیگر به جایی نمی رسد
تنها "خواب خدا را پریشان می کند."

دلم اتفاقی تازه می خواهد
اتفاقی به بزرگی عشق
دلم..
تو را می خواهد
اتفاقی بزرگ تر از عشق..

دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 20:46
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دل نبند...
بهانه هایش برای رفتن چه بچه گانه بود

چه بیقرار بود زودتر برود
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بود …
من سوگوار نبودنش نیستم
من شرمسار این همه تحملم
دیدگاه  •   •   •  1392/12/28 - 14:25
+2
melika
melika
"مردی نزد روانپزشک رفت و از غم بزرگی که در دل داشت
تعریف کرد...
دکتر گفت:به فلان سیرک برو آنجا دلقکی هست آنقدر میخندانت تا غمت از یادت برود... مرد لبخند تلخی زد و گفت: من همان دلقکم!"
1 دیدگاه  •   •   •  1392/10/22 - 15:10
+9
melika
melika

این روزها
دنیایم به اندازه یک نفر


کوچک شده
و یک نفر به اندازه خدا


برایم بزرگ!


قمار بزرگی کرده ام
اگر برود


دین و دنیایم را باخته ام ...

دیدگاه  •   •   •  1392/10/16 - 19:35
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی باید آرزوهاتو مثل قاصد بگذاری
کف دست و بسپاریشان به باد...
تا برود و سهم دیگران شود....




دیدگاه  •   •   •  1392/10/14 - 20:28
+4
محمد
محمد
زندگی زیباست...
تا زمانی که سر نخ های آن در دستان خودم باشد ، باید نادان باشم ، بسیار نادان ...
اگر بگذارم از دستم برود ...
دیدگاه  •   •   •  1392/10/9 - 22:13
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



چه فرقی میکند بهار باشد یا پاییز
تابستان باشد یا زمستان
گرم باشد یاسرد
نوروز باشد یا بلدا
مهم این است
که دلت گرم عشق باشد
سرت گرم کار
وهدفی داشته باشی
هرچند دست نیافتنی
وکنارت کسی باشد
که باشد
مثل مرحم بر زخمت
مثل اب بر اتشت
مثل ستون برای زندگیت
که کنارش به ارامش برسی
وبادت برود چقدر دنیای پیرامونت
برعلیه توست
مهم این است
که نام دیگرش خوشبختی است
A.S
1392/10/02




دیدگاه  •   •   •  1392/10/4 - 16:15
صفحات: 1 2 3 4 5 پست بیشتر

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ