یافتن پست: #بغض

nanaz
nanaz
پرم از بغض!

بغض هایی که نمی شکنند…


بغض هایی که همانند جلادی گردنم را گرفته اند


و می خواهد مرا خفه کنند!


پرم از بغض هایی بی رحم…

دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 16:27
+5
nanaz
nanaz
بعضی وقتا مجبوری تو فضای بغضت بخندی
دلت بگیره ولی دلگیری نکنی
شاکی بشی ولی شکایت نکنی
گریه کنی اما نذاری اشکات پیدا شن . . .
خیلی چیزارو ببینی ولی ندیدش بگیری
خیلی حرفارو بشنوی ولی نشنیده بگیری !
خیلی ها دلتو بشکنن و تو فقط سکوت کنی . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 15:53
+4
nanaz
nanaz
پشت این بغض، ‌بیدی نشسته، که خیال میکرد با این بادها نمیلرزه . . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/16 - 15:26
+3
fingliiiiiiii
fingliiiiiiii

زنی که راه میرود بغض میکند و سیگار میکشد

جنسی زنانه با دردی مردانه دارد

مردی که گوشه ئی کز میکند اشک میریزد و سیگار میکشد

... جنسی مردانه با زخمی زنانه دارد

هر چیزی که سر جای خودش نیست و بیشتر میلنگد

بیشترتر دل آدم را چنگ میزند

دقت کنی کسانی که کلاهشان را کج میگذارند

جذابترند....

تقدیم به همه پاتوقییای گل {-35-}{-35-}{-35-}

دیدگاه  •   •   •  1392/06/15 - 20:58
+4
nazli
nazli
حکایت آغوشی که سرد شد؛
لبخندی که خشک شد؛
و اشکی که فرو ریخت
حکایت دردهایی که به هیچکس نباید در موردشون چیزی گفت.
حکایت چشمانی که همیشه خیس هستن و باید پنهونشون کنم.
حکایت تمام حرفهای ناگفته ای که باید فرو بدم
حکایت اینهمه غمی که داره روی هم تلنبار میشه و انگار حکمتیه که هیچوقت تموم نشه.
حکایت خشمی که نمیتونم فریادشون کنم.
حکایت بغضی که نمی[!]
حکایت من که باید تنها با این همه مشکل ریز و درشت دست و پنجه نرم کنم.
و مهم تر از همه حکایت تویی که دیگر نمیشناسمت
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 23:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



گاهی دلت از سن و سالت می گیرد

میخواهی کودک باشی

کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد

و آسوده اشک می ریزد

بزرگ که باشی

باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ..


دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 22:39
+2
nazli
nazli
چقدرباید بگذرد؟

تامن درمرور خاطراتم وقتی از کنار تو رد میشوم تنم نلرزد بغضم نگیرد.......
دیدگاه  •   •   •  1392/06/14 - 17:40
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥





مردی که برای شما غرورش را میشکند ...


و بغضش تبدیل به اشک میشود ...


بدانید که واقعا عاشق شماست و برایتان میمیرد !!!



♦♦♦ افشین احسن ♦♦


دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 20:22
+3
ar8qf4min
ar8qf4min
تو می روی و باز نمیگردی،
اما چیزی که میماند..
یک بوسه!
یک بغض لعنتی!
یک آه!
و یک سوال بی جواب:
هنوز گاهی دلت برای لبهام تنگ می شود؟؟
چه مهربان بودی وقتی دروغ می گفتی
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 11:33
+5
ar8qf4min
ar8qf4min
سکوت کن! بگذار بغض هایت سربسته بماند.
گاهی...
سبک نشوی، سنگین تری...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 10:53
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ