ebrahim
دوس دختـــري كـه پيشـت نبـاشـه مثـل پـول نـفتـيــــه كـه امـام قــرار بــود بـــده ...
رضا
شـوری سرا پا کن مرا شیـدای شیـدا کن مرا بغضِ گلـویم را ببین عقــده دل وا کن مرا از نوشِ خود نوشم بده شیـرین و عذرا کن مرا مجنون ترا زمجنون بشـو لیـــلای لیـــلا کن مرا زیبـای زیبـا می شوم از نو تماشا کن مرا همچون کویر خسته ام ســرشارِ دریا کن مرا
Hossein Behzadi
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود عشــق ، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطه ى زمین ، شــانه های پـدر بــود ... ... بدتـرین دشمنانم ، خواهر و برادر های خودم بودند تنــها دردم ، زانو های زخمـی ام بودند . تنـها چیزی که میشکست ، اسباب بـازی هایم بـود و معنای خداحافـظ ، تا فردا بود !!!