be to che???!!
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآایییییی..آی خدا مردم...آآآآآآآآآآآآآآآآآآآیی
♥ نگار ♥
حساب کنید قیافه دخترای دوران حافظ و سعدی چه جوری بوده
که خال کنج لب یار آپشن محسوب می شده! :
♥ نگار ♥
دل می شود از تو قرص با یک بوسه
احوال مرا بپرس بــــــــــــا یک بوسه
لب های تو نسخه ای مرا پیچیدند
صبح و شب و ظهر، قرص، با یک بوسه!!
................................................
مصراع نخست: من تو را می بوسم
در مصرع بعد هم تو را می بوسم
ایراد ندارد! به کسی چه! اصلا
شعر خودم است من تو را می بوسم!
............................................
بی دغدغه همچنان تو را می بوسم
بی بوسه عزیز! در خودم می پوسم
آنقدر به بوسه ی تو معتادم که
یک قافیه در میان تو را می بوسم!
.........................................
وقتی (به سلامت) است روی لب تو
انگار قیامت است روی لب تو
لب بر لب تو... دوباره برمی گردم
این بوسه امانت است روی لب من!
.........................................
عمریست شبانه روز لب هایت را...
لب باز نکن هنوز لب هایت را...
نه! سیر نمی شوم به چندین بوسه
بر روی لبم بدوز لب هایت را!
......................................
تا از لب تو شنید بوسه بوسه
از روی لبم پرید بوسه بوسه
پس کی تو مرا...؟ کی تو مرا...؟ کی تو مرا...؟
جانم به لبم رسید بوسه بوسه
....................................
عشق آمد و ناگهانی از بوسه نوشت
یک آیه ی آسمانی از بوسه نوشت
با قرمز لب های قشنگت تا صبح
بر روی لبم رمانی از بوسه نوشت
......................................
امروز خراب دیشبم از بوسه
لبریز حرارت و تبم از بوسه
بر روی لبم بدوز لب هایت را
امروز که من لبالبم از بوسه
..................................
می آیی و آب می شود تب هایم
مهتاب تمام می شود شب هایم
لب بر لب تو گذاش... بیدار شدم
طعم گس بوسه می دهد لب هایم
......................................
عادت کرده فقط به گرما لب هات
می سوزد از سوزش سرما لب هات
می ترسم اگر لبم به لب هایت خورد
آلوده شود به آمفولانزا لب هات!!
...............................
می لرزم و ضعف دید دارم دکتر
مجنونم و شکل بید دارم دکتر
لبهای من از تب جنون می سوزند
بوسیدگی شدید دارم دکتر!!
..............................
در آب که شستی تن بی تابت را
دیدند تمام رودها خوابت را
لبهام به شکل بوسه ـ ماهی شده اند
بنداز درون آب قلابت را
♥ نگار ♥
نفس میکشم نبودنت را
نیست...
هوای بوی تنت را کرده ام
میدانی؟
پیراهن جدایی ات بدجور بر قامتم گشاد است
تو نیستی
آسمان بی معنی ست
حتی آسمان پر ستاره و باران
مثل قطره های عذاب روی سرم میریزد
تو نیستی و من چتر میخواهم
هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد
در چشمانم لباس سیاه پوشیده
خودم را به هار راه میزنم
به هزار کوچه
به هزار در...
ولی باز هم تو نیستی که نیستی
زنت؟؟؟واااااااااااااااااااااای محمد عقد کردی؟؟؟
1393/03/7 - 19:40نه بابا شوخی کردم ، کیو عقد کنم ؟
1393/03/7 - 19:43کی میاد زن من شه آخه
دیوونه.کلی خوشحال شدم.فکر کردم بسلامتی ازدواج کردی.چرا پسر به این خوبی...دلشونم بخاد.
1393/03/7 - 19:44یکم تو تایپ کردنت دقت کن
1393/03/7 - 19:46ببخشید یکم تند نوشتم..خخخ
1393/03/7 - 19:50