محمد حسن کاظمی
شيطونى يعنى........
.
.
.
.
.
.
.
.
.
. به موهاى عشقت ادامس بچسبونى.
♥ نگار ♥
روزی میرزاجواد آقاسبزواری از شاگردان علامه بحرالعلوم
به سفارش حاج شیخ عبدالوهاب مشیر خراسانی
به همراه حاج آقا میرزامحمد تقی تربتی فیض آبادی معروف به [!] خراسانی
و حاج سید علینقی نراقی معروف به ملک المتکلمین ،
خدمت استاد حاج میرزاآقا ابوالحسن نجفی معروف به مرشدالمتکلمین
شرف حضوریافتند،
ایشان تشریف نداشتند،
همگی برگشتند!
به همین راحتی
♥ نگار ♥
میدونی؟
اره یه شبایی
بی اختیار
بدون اینکه بخوای
با چند تا کامنت قدیمی
عکس ازش
یه خاطره
نمیدونم
هرچی!
یادش خراب میشه رو سرت
بیخیال بی معرفتیاش میشی
میخوای بری بش
پی ام بدی
بگی اخه لامصب
دلم واست تنگه خو
یادت نیس؟
ولی من یادمه
یادمه هر روز با زنگ تو بیدار میشدم
یادمه کلی باهم حرف میزدیم
یادمه هروقت حرفامون قط میشد
چند دقیقه بعدش تو دلم میگفتم
الان پی ام میده
همون موقع پی ام میدادی
دیووونه ی من
کجایی
یادته شبا ؟
حتی اگه قهر کرده بودیم
ولی بازم بدون شب بخیرم
نمیخوابیدی؟
پی ام میدادی شب بخیر بگو میخوام بخوابم
یادته اگه چیزیم میشد به روت نمیاوردم
ولی هر چقدرم سعی میکردم
بازم میفهمیدی
انقد باهام حرف میزدی اروم شم یادته؟
یادته کامنت ثابت زیر پستام بودی؟
یادته عشقم بودی
عشقت بودم؟..
نه یادت نیس
فقط میدونی چیه ؟
عشقت ...حالش... خوب... نیست...ه م ی ن !
محمد حسن کاظمی
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺗﻮ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺯﻧﮓ ﺗﻔﺮﯾﺢ ﮐﻪ ﺗﻤﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﺪ ﻣﺎﻣﻮﺭﺍﯼ ﺁﺑﺨﻮﺭﯼ
ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯽ ﺫﺍﺷﺘﻦ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭﯾﻢ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺷﺒﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻥ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺳﺮ
ﺳﺎﻋﺖ ۱۲ ﺳﺮﻭﺩ ﻣﻠﯽ ﻭ ﭘﺨﺶ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻗﻄﻊ ﻣﯽ ﺷﺪ ….
ﺳﺮ ﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﻓﻖ … ﻣﻬﺮ ﺧﺎﻭﺭﺍﻥ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﻫﺮﮐﯽ ﺑﻬﻤﻮﻥ ﻓﺤﺶ ﻣﯿﺪﺍﺩ ﮐﻒ ﺩﺳﺘﻤﻮﻧﻮ ﻧﺸﻮﻧﺶ ﻣﯿﺪﺍﺩﯾﻢ
ﻣﯿﮕﻔﺘﯿﻢ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺁﯾﯿﻨﻪ
ﯾﺎﺩﺗﻪ . ﮔﻨﺠﺸﮕﮑﻪ ﺍﺷﯽ ﻣﺸﯽ …. ﻣﯿﻔﺘﯽ ﺗﻮ ﺍﺏ ﺧﯿﺲ ﻣﯿﺸﯽ
ﮐﯽ ﻣﯿﭙﺰﻩ ﺍﺷﭙﺰ ﺑﺎﺷﯽ ….. ﮐﯽ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ حکـــــیم
ﺑﺎﺷــــــــﯽ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺁﻟﻮﭼﻪ ﻭ ﺗﻤﺮﻩ ﻫﻨﺪﯼ ، ﺑﺴﺘﻨﯽ ﺁﻻﺳﮑﺎ , ﻫﻤﺸﻮﻥ ﻫﻢ ﻏﯿﺮ
ﺑﻬﺪﺍﺷﺘﯽ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺗﻘﻠﯿﺪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﻤﻮﻧﻪ … ﻣﯿﻤﻮﻥ ﺟﺰﻭ ﺣﯿﻮﻭﻧﻪ ! ﺍﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺣﺮﺹ
ﺩر ﺍﺭ ﺗﺮﯾﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺑﻮﺩ ﺗﻮ ﺍﻭﻥ ﺯﻣﺎﻥ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺧﻂ ﮐﺸﻬﺎﺋﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﮑﻢ ﻣﯽ ﺯﺩﯾﻢ ﺭﻭ ﻣﭻ ﺩﺳﺘﻤﻮﻥ ﺩﺳﺘﺒﻨﺪ
ﻣﯽ ﺷﺪ !
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﮐﺎﺭﺕ ﺻﺪ ﺁﻓﺮﯾﻦ ﻣﯽﺩﺍﺩﻥ ﺧﺮ ﮐﯿﻒ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ ﻫﺰﺍﺭ ﺁﻓﺮﯾﻦ
ﮐﻪ ﻣﯽﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩﻩ ﺧﺮ ﻣﯽﺷﺪﯾﻢ
ﯾﺎﺩﺗﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻌﻬﺎ ﻣﭻ ﺩﺳﺘﻤﻮﻥ ﺭﻭ ﮔﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﺮﻓﺘﯿﻢ، ﺑﻌﺪ ﺑﺎ
ﺧﻮﺩﮐﺎﺭ ﺑﯿﮏ ﺭﻭﯼ ﺟﺎﯼ ﮔﺎﺯﻣﻮﻥ ﺳﺎﻋﺖ ﻣﯽ ﮐﺸﯿﺪﯾﻢ ﻣﺎﻣﺎﻧﻤﻮﻥ
ﻫﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻟﺨﻮﺷﯿﻤﻮﻥ ﺍﺯﻣﻮﻥ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﭼﻧﺪﻩ
ﯾﺎﺩﺵ ﺑﺨﯿﺮ
♥ نگار ♥
سلامتیه بچه ای که وقتی رفت تو یخچال دید هیچی نیست بخوره، نگاهی به پدرش انداخت دید سرش پایینه، شیشه آب رو برداشت سر کشید و گفت چقدر تشنم بود بابا...
به سلامتیه اونی که از درون شکست اما نذاشت غرورش جلو یه نامرد خورد شه،،،!
سلامتیه بعضی دخترا نه واسه چشمای ناز و پوستای صافشون، واسه قلبای پاکشون...
به سلامتی بعضی از خاطرات خوشی که هنوزم وقتی یادشون میوفتی با یه لبخند کوچولو کنج لبت تا چند لحظه حال و هواتو بدجوری عوض میکنه،،
سلامتیه پدربزرگا که هیچوقت عجیجم و خوجکلم وعجقم وجوجو...نگفتن ولی با زنشون 50 سال عاشقانه زندگی کردن... ♡♥♡
محمد حسن کاظمی
صبح تو کافی نت بودم
پسره مموری آورده میگه لطفا برام آهنگ پیشواز بریزید!!!!!
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
هیچی دیگه ! کافی نتیه با سر رفت تو مانیتور الانم توی کماست
ایرانسل هم اعلام کرد بخاطر این فاجعه عظیم انسانی ، شبکه رو قطع میکنه!
محمد حسن کاظمی
یکی ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ وقتی ﺑﭽﻪ ﺩﺍﺭشدم
ﺍﺳﻤﺸﻮ ﺑﺬﺍﺭﻡ ﭘَـﺮﭼﻢ,
ﺑﻔﺮﺳﺘﻤﺶ ﭘُﺸﺖ ﺑﻮﻡ |:
.
.
.
.
.
.
ﺑﻌﺪ زنم ﺑﮕﻪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﭘَـﺮﭼﻢ ﮐﺠﺎﺱ؟
ﻣﻨﻢ ﺑﮕﻢ ﭘَـﺮﭼﻢ ﺑــــــﺎﻻﺱ