iraj
همه گرفتار این راننده تاکسی ها شدند...
اگه فحشی چیزی دارید لایک کنید برسه به روح مبارک راننده :دی
mah3a
ایرانیها به دلایل نامعلومی ترجیح میدن هر روز سر کرایه تاکسی با هم کل کل کنن برینن به اعصاب هم ولی از تاکسیمتر استفاده نکنن
سحر
در کلاس پنجم ابتدایی از آقا معلممان سوال کردم : آقا علم بهتر است ؟ یا ثروت؟
درجوابم حرفی نگفت !
دیروز او را پس از سالها پشت فرمان تاکسی فرسوده اش دیدم .
عسل ایرانی
این قضیه میگن واقعیت داره و توی مشهد اتفاق افتاده
مسافرکشه بدون مسافر داشته میرفته یهو کنار خیابون یه مسافر مرد با قیافه ی مذهبی میبینه کنار میزنه سوارش میکنه و مسافر صندلی جلو میشینه یه دقیقه بعد مسافر از راننده تاکسی میپرسه :آقا منو میشناسی ؟راننده میگه : نه یهو راننده واسه یه مسافر خانوم که دست تکون میده نگه میداره و خانومه عقب میشینه مسافر مرد از راننده دوباره میپرسه منو میشناسی؟راننده میگه : نه. شما ؟مسافر مرد میگه : من عزرائیلم راننده میگه : برو بابا اُسکول گیر آوردی؟ یهو خانومه از عقب به راننده میگه :ببخشید آقا شما دارین با کی حرف میزنین؟ راننده تا اینو میشنوه ترمز میزنه و از ترس فرار میکنه. بعد زنه و مرده با هم ماشینو میدزدن
ebrahim
مسافر تاکسی آهسته روی شونهی راننده زد چون میخواست ازش یه سوال بپرسه…
راننده جیغ زد، کنترل ماشین رو از دست داد…نزدیک بود که بزنه به یه اتوبوس…از جدول کنار خیابون رفت بالا…نزدیک بود که چپ کنه…اما کنار یه مغازه توی پیاده رو متوقف شد… برای چندین ثانیه هیچ حرفی بین راننده و مسافر رد و بدل نشد… سکوت سنگینی حکم فرما بود تا این که راننده رو به مسافر کرد و گفت: "هی مرد! دیگه هیچ وقت این کار رو تکرار نکن… من رو تا سر حد مرگ ترسوندی!" مسافر عذرخواهی کرد و گفت: "من نمیدونستم که یه ضربهی کوچولو آنقدر تو رو میترسونه" راننده جواب داد: "واقعآ تقصیر تو نیست…امروز اولین روزیه که به عنوان یه رانندهی تاکسی دارم کار میکنم…آخه من 25 سال رانندهی ماشین حمل جنازه بودم" !!!
parnian
سال 1391 تو تاکسی
راننده: آقا لطفاً پول خورد بدین! ربع سکه! نیم سکه! ندارین؟…
مسافر: شرمنده، من فقط طرح قدیم دارم!
راننده: این تراول مال کی بود؟ آقا گوشه نداره! لطف کن عوضش کن!… این میلیونی رو کی داد؟! من که گفتم خورد ندارم!…
مسافر: آقا من هر روز دارم این مسیرو میآم! روزی صدهزارتومن گرون میشه! شما دویست تومن گرونش کردین؟!
... راننده: خانوم کرایهش همینه! قبل از پل هشتصد تومن، بعد از پل یه میلیون. اینجا تعرفهش تو موبایلم هست، بذار آپدیتش کنم.
یه مسافر دیگه: آقا واسه صدتومن ارزش نداره، فشارتو میبری بالا! بده بهش بره. من حساب میکنم!
راننده: برو خانوم! برو بقیه شو بنداز صندوق صدقات!
مسافر درو محکم میبنده، میگه: برو گم شو! داهاتی!
راننده یه آهی میکشه میگه: ببین چجوری جلو این همه مسافر منو سکهی بهار آزادی یه پولم کرد...
ehsan
از آزادی سوار تاکسی شدم تا صادقیه میگم چقدر شد
میگه 400تومن
میگم همش دو قدم راهه 400تومن!!
میگه اینطوری قدم برداری شلوارت پاره میشه
parham
پشت کامیونارو دقت کردین؟!
آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!
آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!
اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)
اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری!
اگه الله کند یاری / چه اف باشد چه سوسماری!
اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه!
التماس۲A!
ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!
ای روزگار / با ما شدی ناسازگار!
بپر بالا که گیر نمیاد!
باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!
بحث۳۰یا۳۰ ممنوع!
بخور و بخواب کارمه / الله نگهدارمه!
به مادرت رحم کن کوچولو!
تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش!
تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!
تاکسی نارنجی / از من نرنجی!
تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!
جون من داداش یه خورده یواش!