♥ نگار ♥
زندگی ما آدم ها حکایت یخ فروشی است
که از او پرسیدند
فروختی ؟
گفت : نخریدند، ولی تمام شد
♥ نگار ♥
وقتی که دیگر نبود ،
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت ،
من در انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،
من او را دوست داشتم.
وقتی که او تمام کرد ،
من شروع کردم .
وقتی او تمام شد ،
من آغاز شدم .
و چه سخت است تنها متولد شدن ،
مثل تنها زندگی کردن
مثل تنها مردن …
♥ نگار ♥
در زندگی، سخت ترین چیز، انداختن گذشته است. زیرا انداختن گذشته
یعنی انداختن تمام هویت، انداختن تمام شخصیت. یعنی انداختن
خودت....،تو چیزی جز گذشته ات نیستی،
تو چیزی جز شرطی شدگی هایت نیستی.گذشته تنها چیزی است كه
در مورد خودت می دانی. انداختن آن دشوار است ،سخت ترین چیز در
زندگی است. ولی كسانی كه جرات انداختنش را داشته باشند، فقط
آنان زندگی می كنند. دیگران فقط تظاهر به زندگی كردن می كنند.
اُشو