یافتن پست: #تمام

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


مراقب حرفایت احساساتت واکنشهایت باش آخه آدما خوب بلدند یه روزی یه جایی یه جوری به رخت بکشند تمامت را...!


دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 20:32
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
بخاطر حرمت خاطره هایمان هم که شده نگو که به یاد من هستی و به یادم میمانی …
انگار حواست نیست ، ما دیگر تمام شده ایم !
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 20:30
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
زندگی ما آدم ها حکایت یخ فروشی است

که از او پرسیدند

فروختی ؟

گفت : نخریدند، ولی تمام شد
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 19:49
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مدت هاست دلم احساس سنگینی می کند...
مدت هاست یاد گرفته ام گریه نکنم...
مدت هاست دلم نتوانسته خودش رو سبک کنه...
مدت هاست دیگر در عمق قلبم کسی لانه ندارد...
مدت هاست تمام باورم این است که هرچه بود تمام شد، چه خوب چه بد... نسیمی بود که وزید و رفت...
مدت هاست دل تنگ بارانم...
مدت هاست عاشقی را از یاد برده ام...
مدت هاست یاد گرفته ام بگویم، بنویسم خوبم تا بقیه بشنوند و بخوانند و باور کنند که خوبم...
نمی دانم که مدت هاست چرا این گونه شده ام...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 18:59
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی که دیگر نبود ،

من به بودنش نیازمند شدم.

وقتی که دیگر رفت ،

من در انتظار آمدنش نشستم.

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد ،

من او را دوست داشتم.

وقتی که او تمام کرد ،

من شروع کردم .

وقتی او تمام شد ،

من آغاز شدم .

و چه سخت است تنها متولد شدن ،

مثل تنها زندگی کردن

مثل تنها مردن …
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 18:54
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
در زندگی، سخت ترین چیز، انداختن گذشته است. زیرا انداختن گذشته

یعنی انداختن تمام هویت، انداختن تمام شخصیت. یعنی انداختن

خودت....،تو چیزی جز گذشته ات نیستی،

تو چیزی جز شرطی شدگی هایت نیستی.گذشته تنها چیزی است كه

در مورد خودت می دانی. انداختن آن دشوار است ،سخت ترین چیز در

زندگی است. ولی كسانی كه جرات انداختنش را داشته باشند، فقط

آنان زندگی می كنند. دیگران فقط تظاهر به زندگی كردن می كنند.

اُشو
دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 18:16
+5
saman
saman

در تمام حنجره هایی که تو را می خوانند


قناریِ کوچکِ دست آموزی هست


که دفتر نُت های مرا


دوره می کند هر شب.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/6 - 15:25
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دقت کرده بودین تام و جری تمام مدت لخت بودن، اما وقتی میرفتن لب ساحل شلوارك پاشون میکردن؟ :))))
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 20:36
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
با " یکی بود یکی نبود "
شُروع می شود ایـن قصه
با " یکی ماند ، یکی نماند "
تمام !!
یکی مـن بودم یا تو ، مهم نیست . . !
مهم
قصه ایست
که تمام می شود...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 17:24
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تمام پنجره ها بیقرار بارانند
چقدر خشکی و صحراست بین ادم ها
و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم
نیاز و مهر و تمناست بین ادم ها
دیدگاه  •   •   •  1392/06/5 - 17:15
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ