gamer
دل بستن مثل یک قصه است با یکی بود شروع میشه و با یکی نبود تمام میشه
gamer
پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟ با اینکه دوست داشتم با تمام وجود داد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت: بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست
gamer
پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت.هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادرپسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد!
رضا
اومدی بشکنی بشکن از من ساده چی مونده قبل تو هر کی بوده تمام تار و پود سوزونده همینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن تیکه تیکه های مو بردن آخرین عشقم تو بکن
رضا
اومدی بشکنی بشکن از من ساده چی مونده قبل تو هر کی بوده تمام تار و پود سوزونده همینی که باقی مونده واسه دلخوشی تو بشکن تیکه تیکه های مو بردن آخرین عشقم تو بکن