یافتن پست: #تمام

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺭﻭﺯﯼ ﺷﺨﺼﻰ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﺎﯼ ﮐﻮﻫﯽ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ
ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﺮﺩﻥ ﺧﺎﮐﻬﺎﯼ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﮐﻮﻩ ﺑﻮﺩ.
ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﻣﺘﺤﻤﻞ
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ؟
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻌﺸﻮﻗﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ
ﮐﻮﻩ ﺭﺍ ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﻨﯽ ﺑﻪ ﻭﺻﺎﻝ ﻣﻦ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻋﺸﻖ ﻭﺻﺎﻝ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺍﯾﻦ ﮐﻮﻩ ﺭﺍ
ﺟﺎﺑﺠﺎ ﮐﻨﻢ .
ﺷﺨﺺ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺍﮔﺮ ﻋﻤﺮ ﻧﻮﺡ ﻫﻢ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ
ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﯽ.
ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﺗﻤﺎﻡ ﺳﻌﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ.
ﺷﺨﺺ ﻛﻪ ﺗﺤﺖ ﺗﺄﺛﻴﺮ ﺗﻼﺵ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺖ ﺍﻭ ﺭﺍ
ﻟﻪ ﻛﺮﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﺭﻳـ # ﺩﻡ ﺗﻮ ﻣﺨﺖ ....ﺧﻠﻤـــﻐﺰ !!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 15:10
+6
yagmur
yagmur
به او نوشتم که بعد از تو

دلیل دندان گیری برای عشق دیگری پیدا نکردم..
فقط به دنبال بهانه بودم تا
فرار کنم.. از خودم.. از عشق.. و ...
از تویی که خاطراتت
چون تقدیر، به پای آینده ام گره شده است..

....
...به او نوشتم که بعد از تو
آنقدر سنگ تمام برای بی کسی ام و
آنقدر «نه» را
در گیومۀ نگاه خریدارانۀ عشاق این حوالی گذاشته ام..
آنقدر سر حرف را با شعر باز کرده ام و
آنقدر به دروغ
قربان صدقۀ تنهایی ام رفته ام که...
دیگر از پسش بر نمی آیم..
 گلستان کردن آتشی را که تو
به جانِ بغض و احساس و زندگی ام... زبانه زدی..







1386262858668065_large.jpg




دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 14:51
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ماه رمضون موقع نهار تازه متوجه میشی تمام اطرافیانت مریض احوالن

یکی ناراحتی معده داره یکی مشکل قلبی یکی بیماری کلیوی خیلی ناراحت کنندس
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:47
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥




طرز تهیه کوفته شیرازی:


مواد لازم:

-برنج نیم‌دانه: ۲پیمانه

-نخود ریز: یک پیمانه

-سبزی کوفته (شوید، تره ، ترخون ، ریحان ، جعفری )

-گوشت چرخ کرده: حدود نیم‌کیلوگرم

طرز تهیه:

* برنج و نخود را از روز قبل به مدت ۱۲ تا ۲۴ ساعت خیس می‌کنیم.

* سبزی را پس از پاک کردن و شستن خرد می‌کنیم. برنج و نخود خیس خورده را در آبکش ریخته تا آب آن برود بعد روی یک دستمال تمیز پهن کرده تا نم آن گرفته شود ( چون اگر آب داشته باشد کوفته باز می‌شود ) در همین فاصله یک پیمانه برنج نیمدانه و مقداری از سبزی در قابلمه ریخته بصورت آش پخته شود ( آب آن زیاد باشد )

* برنج و نخود و سبزی و گوشت چرخ کرده و ادویه و نمک و فلفل را همه باهم در غذا ساز ریخته تا میکس شود بعد حدود ۱۵ دقیقه ورز می‌دهیم.

* سپس پیاز داغ درست می‌کنیم. مقداری کشمش و گردوی ریزشده را تفت می‌دهیم .

* از مواد میکس شده گلوله‌ای اندازه یک نارنگی برداشته وسط آن را کشمش ، گردو، و پیازداغ گذاشته می‌پیجیم و دانه دانه در آش که در حال جوش هست می‌ریزیم (کوفته‌ها را دانه دانه به فاصله ۱۵ثانیه می‌اندازیم تا باز نشوند).

* کوفته‌ها که تمام شد حرارت را کم کرده می‌گذاریم تا آش جا بیفتد آش نباید رقیق باشد، نوش جان.

دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 13:07
+1
yagmur
yagmur
گاهی دلم میخواهد عروسکی بودم ...

از همان عروسک هایی که 


تو با تمام وجودت به آغوشت میکشی ....


کاش من هم عروسکی بودم 


تا لا اقل یک بار گرمای آغوشت را حس میکردم ....

دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 03:09
+3
farhad
farhad
برای تمام چیزهای منفی که ما بخود می گوییم ، خداوند پاسخ مثبتی دارد .

توگفتی : آن غیر ممکن است ،

خداوند پاسخ داد: همه چیز ممکن است .

توگفتی : هیچ کس واقعا مرا دوست ندارد ،

خداوند پاسخ داد : من تو را دوست دارم .

توگفتی : من بسیار خسته ام ،

خداوند پاسخ دا د: من به تو آرامش می دهم .

توگفتی : من توان ادامه دادن ندارم ،

خداوند پاسخ داد: رحمت من کافی است .

توگفتی : من نمی توانم مشکلاتم را حل کنم ،

خداوند پاسخ داد : من گام های تورا هدایت می کنم .

توگفتی : من نمی توانم خودم را ببخشم ، 

خداوند پاسخ داد : من تورا بخشیده ام .

توگفتی : من به اندازه کافی با هوش نیستم ،

خداوند پاسخ داد: من به تو عقل داده ام .

تو گفتی: من نمی توانم آن را انجام دهم ،

خداوند پاسخ دا د : تو هر کاری را با من می توانی به انجام برسانی .

تو گفتی: من احساس تنهایی می کنم ،

خداوند پاسخ داد : من هرگز تورا ترک نخواهم کرد .
دیدگاه  •   •   •  1393/04/20 - 02:08
yagmur
yagmur
tdw2oo6nx93byi8s8bi.jpg

گاه دلتنـــــــگ می شوم


 دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها


حسرت ها را می شمارم


و باختن ها


وصدای شکستن را
دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 18:41
+1
yagmur
yagmur
دوست مــــــــــجازی من چند وقت است برایت مینویسم و تو میخوانی و گاهی تو مینویسی و من میخوانم حواست به من باشد دوست مــــــــــجازی من بین ما هیچ نقابی نیست این روزها درد دلهایمان را به زبان نمی آوریم تایپ میکنیم مانده ایم اگر این دنیای مجازی نبود روی دیوار احساس چه کسی مینوشتیم نامت زیباست اما افسوس مجازی هستی پشت هر یک از لایکها یک مخاطب خاص نشسته است میخواند/فکر میکند/گاهی هم گریه میکند/یا میخندد برای چند دقیقه هم که باشد از دنیای واقعی مرخصی میگیری مینشینی برای دل خودت گاهی هم شب و روز میچرخی در این دنیای رمز دار ولی میدانم قد تمام لبخندهایت تنها هستی اگر همدمی بود که مجازی نمیشدی دوست مــــــــــجازی من گاهی آنقدر احساس نزدیکی میکنیم که دستمان به مانیتور میخورد بیخود میشویم بین یک دنیا دروغ و اعتقاد فراموش میکنیم خودمان را دور میزنیم منطق و باورهایمان را میخندیم/گاهی هم دروغ میگوییم آنقدر که با تـــــــــــو راحت هستم با خودم نیستم نمیدانم.... شاید این معجزه ی مـــــجازی بودنت باشد دوست مجازی من بودنت را قدر میدانم و دوستت دارم !:):):)
دیدگاه  •   •   •  1393/04/19 - 17:57
+1
farhad
farhad
گفتم :


تمام وجودم از آن تو بود


مشکلم چیست که با من چنین میکنی ؟


گفت :


آنقدر خوبی که حالم را بهم میزنی ...
دیدگاه  •   •   •  1393/04/18 - 18:39
+3
farhad
farhad
بگذار غرورم در تمام کوچه پس کوچه های این شهر هرروز بدون تو

بشکند....

من تنهایی ام را

بعد از تو

به هیچکس حواله نخواهم داد.....!!
دیدگاه  •   •   •  1393/04/14 - 13:56
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ