mah3a
من بعد از تموم شدن درسم هم باز میرم دانشگاه که سر کلاس بخوابم .. از بس حال میده لامصب
ebrahim
تو تهران حکومت نظامی بوده، فرمانده به سرباز میگه که تو اینجا کشیک بده، از هفت شب به بعد هرکسی رو خیابون دیدی در جا بزنش. حرفش که تموم میشه، تا میاد بره سوار ماشینش شه، میبینه صدای گلوله اومد. برمیگرده میبینه سربازهه زده یک بدبختی رو کشته! داد میزنه: احمق! الان که تازه ساعت پنج بعد از ظهره! سربازه میگه: قربان این یک آدرسی پرسید که عمراٌ تا ساعت نه شب هم پیداش نمیکرد!
ramin
به سلامتی همه باباهایی که
رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !
benyamin
یه گربه به گربه اونور خیابون میگه میووو
گربه اونور خیابون میگه نه میووو
گربه اینور خیابون میگه چرا نه میووو.
گربه اونور خیابون میگه چون گشت ارشاد میوووووو...
بعد ماجرا تموم میشه!
sasan pool
بعضی وقتا نویسنده فکر می کنه داستانش تمومه اما شخصیتهای داستان قبول ندارن ... ادامه می دن ...