یافتن پست: #تنها

xroyal54
xroyal54
ببخشم کسانی را که هر چه خواستند با من و با دلم و با احساسم کردند
ومرا در دوردست خودم تنها گذاشتند
و من امروز به پایان خودم نزدیکم...
پروردگارا به من بیاموز در این فر صت حیاتم آهی نکشم برای کسانی که دلم را شکستند
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 23:21
+9
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تنهایی یعنی 


هنوزم سعی میکنی از تو رفتارش و حرفهاش


یه نکته ای پیدا کنی که بخودت تلقین کنی


داره به تو فکر میکنه.....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:10
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥


beb7d4b395b9601bc3ef8797c2d4198e-430

نه تو رفتى ...! نه من ...! تمام این . . . . . . . . . . . . . تنهایى ها به خاطر برگشت یک " غریبه آشنا " بود ....! ...
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:08
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شبی از پشت یک تنهایی نمناک و بارانی تو را با لهجه گلهای نیلوفر صدا کردم تمام شب برای با طراوت ماندن باغ قشنگ آرزوهایت دعا کردم .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:05
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ـ دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که میگی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه
ـ دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه
ـ دوست یعنی وقت اضافه ؛ یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه
ـ دوست یعنی تنهایی هام رو می سپرم دست تو چون شک ندارم می فهمیش
ـ دوست یعنی یه راه دو طرفه٬ یه قدم من یه قدم تو ؛ اما بدون شمارش و حساب و کتاب
ـ دوست یعنی من از بودنت مفتخر و سربلندم نه سر به زیر و شرمنده

ادعا نمی کنم که همیشه به یاد دوستانم هستم ولی ادعا می کنم که لحظاتی که به یادشون نیستم هم دوستشون دارم
این تقدیم به شما دوستای گلم
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 22:02
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شبها وقتی میخوای بخوابی،میبینی هیشكی رو نداری كه بهت فكركنه...
اینجاست كه:میفهمی برخلاف شلوغیه درونت.....چقدر تنهایی.....
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:53
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
برفها آب شده بودند و دیگر خبری از سرمای زمستان نبود. فصل یخبندان تمام شده بود و کم کم اهالی دهکده شیوانا می توانستند از خانه هایشان بیرون بیایند و در مزارع به کشت وزرع بپردازند. همه از گرمای خورشید بهاری حظ می کردند و از سبزی و طراوت گیاهان لذت می بردند ...

در آن روز، شیوانا همراه یکی از شاگردان از مزرعه عبور می کرد. پیرمردی را دید که نوه هایش را دور خود جمع کرده و برای آنها در مورد سرمای شدید زمستان و زندانی بودن در خانه و منتظر آفتاب نشستن صحبت میکند.

شیوانا لختی ایستاد و حرفهای پیرمرد را گوش کرد و سپس او را کنار کشید و گفت:"اکنون که بهار است و این بچه ها در حال لذت بردن از آفتاب ملایم و نسیم دلنواز بهار هستند، بهتر است روایت یخ و سرما را برای آنها نقل نکنی! خاطرات زمستان، خوب یا بد، مال زمستان است. آنها را به بهار نیاور! با این حرف تو بچه ها نه تنها بهار را دوست نخواهند داشت بلکه از زمستان هم بیشتر خواهند ترسید و در نتیجه زمستان سال بعد، قبل از آمدن یخبندان همه این بچه ها از وحشت تسلیم سرما خواهند شد.

به جای صحبت از بدبختی های ایام سرما، به این بچه ها یاد بده از این زیبایی و طراوتی که هم اکنون اطرافشان است لذت ببرند. بگذار خاطره بهار در خاطر آنها ماندگار شود و برایشان آنقدر شیرین و جذاب بماند که در سردترین زمستان های آینده، امید به بهاری دلنواز، آنها را تسلیم نکند. پیرمرد اعتراض کرد و گفت :"اما زمستان سختی بود"

شیوانا با لبخند گفت:"ولی اکنون بهار است. آن زمستان سخت حق ندارد بهار را از ما بگیرد. تو با کشیدن خاطرات زمستان به بهار، داری بهار را نیز قربانی می کنی! زمستان را در فصل خودش رها کن!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:25
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلام
مرا ببخش
نمی دانم چرا سکوت کرده ام
بیش از اینها مرا ببخش
چرا که مدتهاست که ترسیده ام
در این هجوم وحشی زندگانی ، در میان این درندگان خونخوار
جسمم دریده شد
قلبم پاره پاره شد
و چشم اشک بارم ،خون گریید
مرا ببخش
مرا ببخش ای دلپذیر
جانم به لب رسید
دلپذیر من دگر گلایه ای بر لبم نیست
چرا که تنها جرعه ای آب می خواهم تا زنده بمانم
مرا لمس کن
مرا در دستانت حس کن
مرا در چشمانت لمس کن ، بر روی گونه هایت، در آغوشت
چرا که من در درون تو زندگانی گزیده ام
لانه ام در درون توست
پس خودم را به تو می سپارم
و بیش از هر چیز می خواهم تا محافظم باشی
مرا بپذیری و کنارم باشی
مرا جرعه ای آب ده برای زنده ماندن
تنها همین و بس
دگر حرفی برای گفتن نیست
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 21:13
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
رد پای توست بر برف !
و چقدر ناسزا میگویم آفتاب را که پاک میکند این تنها یادگارت را …
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 18:39
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
@AsiyEتنها خدا میداند "بهترین"در زندگی ات چگونه معنا میشود من آن "بهتربن "را برایت آرزو دارم،،،،،
دیدگاه  •   •   •  1392/06/9 - 17:44
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ