یافتن پست: #تنها

مهسا
مهسا


ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﻤﺶ ﺍﺗﻮ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺧﻮﻧﻪ ﺑﺎ ﺻﺪﺍﯾﯽ ﺧﻮﺍﺏ ﺁﻟﻮﺩ ﮔﻔﺖ:ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻮﺩﻡ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻭ ﺳﺎﯾﻠﻨﺖ ﺑﻮﺩ… .


ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻭﻋﺪﻩ ﯼ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﮑﺎﺭﺗﺸﻮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻋﮑﺲ ﻋﺸﻘﺸﻮ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﺩﯾﺪ… .

ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﭘﺴﺮﯼ ﮐﻪ ﺑﺎ ﮔﻮﺷﯽ ﺭﻓﯿﻘﺶ ﺑﻪ ﻋﺸﻘﺶ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻫﻤﻮﻥ ﺭﻓﯿﻘﺸﻮ ﺗﻮ ﺍﯾﻨﺒﺎﮐﺲ ﺍﺱ ﺍﻡ ﺍﺱ ﻫﺎﯼ ﻋﺸﻘﺶ ﺩﯾﺪ… .

ﻭ ﻗﺴﻢ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺟﻔﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺷﺐ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺟﺪﺍﯾﯽ ﺭﻭ ﺩﺍﺭﻥ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻕ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﻭ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﻫﻢ ﺳﺤﺮ ﻣﯿﮑﻨﻦ… ...

ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ ﻣﻄﻤﺌﻦ ﺑﺎﺵ ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮﻭ ﻣﯿﺒﯿﻨﯿﻢ!.
آخرین ویرایش توسط maahsaa در [1392/04/27 - 22:57]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 22:56
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO

15.gifبـــــــــــــرگرد....15.gif


15.gifبرگرد تنها عشـــــق ِ دیــــــــــرین من....
برگرد و بگو دوســــــتت دارم تا با پشـــــت ِ دست چنان بر دهـــــــانت بکوبم تا...15.gif
15.gifآرزوی داشتـــــــــن یک دنـــــدان را به گــــــور ببـــری..


چه برسد به داشتن مـــَـــن و عشــــق حقیقــــــی مـــَـــن ...." 15.gif

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 20:06
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
زندگی اتفاق است.....وقتی تنهایی ات سالها از تو بزرگتر است......
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 17:06
+5
*elnaz* *
*elnaz* *
دلش سوخت......این بار ماهی بود ک از #تنهایی را رها نمی کرد.....
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 17:00
+5
مهسا
مهسا

ڪوچڪ ڪه بوבم!!

ڪشتی هایم ڪه غرق مے ـشـב

سریع برګے از בفتر مشقم مے ڪنـבم و בوباره یڪی عین آن را مے ساختم

حالا. . .

ولی روزهاست ڪه ڪشتے هایم غرق شـבه و

تنها בرحسرت آنم ڪه چرا בیگر دفتر مشقے نـבارم..!!


دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 16:31
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
با تو زنده ام و بی تو مشتی خاک بی ارزش

در گورستانی سرد و دور افتاده

که کلاغی میخواند بر سر مزار سرد و تنهایم

With you I live without you and a handful of worthless soil

In cold and remote cemetery

The crow sings alone on the cold grave
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 14:03
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

چیزی نمی تونم بگم، قراره از من بگذریچیزی نگو می فهممت، باید از این خونه بریچند سال از امشب بگذره، تا من فراموشت کنمتا با یه دریا تو خودم، خاموش خاموشت کنم ... تنهاییآمو بعد از این، با قلب کی قسمت کنمواسه فراموش کردنت، باید به چی عادت کنمتو باید از من رد بشی، من باید از تو بگذرم ... کاری نمی تونم کنم، باید بیُفتی از سرمبعد از تو باید با خودم، تنهای تنها سر کنم ... یک عمر باید بگذره، تا امشبو باور کنمچند سال از امشب بگذره، با من یکی هم خونه شه ... احساس امروزم به تو، تنها یه شب وارونه شهچند سال از امشب بگذره، تا من فراموشت کنمیک عمر باید بگذره، تا امشبو باور کنم ... چیزی نمی تونم بگم ...

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:58
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
دلم تنگ است، نميدانم ز تنهايي پناه آرم كدامين سوی .

پريشان حالم و بي تاب مي گريم و قلبم بي امان محتاج مهر توست .

نميدانی چه غمگين رهسپار لحظه های بی قرارم من به دنبال تو همچون كودكی هستم ومعصومانه می جويم پناه شانه هايت را كه شايد اندكی آرام گيرد دل.

دلم تنگ است وتنهايي به لب می آورد جانم بيا تا با تو گويم از هياهوی غريب دل كه بی پروا تلنگر ميزند بر من و می گويد به من نزديك نزديكی به دنبال تو ميگردم ، به سويت پيش می آيم ، چه شيرين است پر از احساس يك خوشبختی نابم ...

تا ابد من دوستت دارم .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 12:35
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


چه رسم جالبی است !!! محبتت را میگذارند پای احتیاجت … صداقتت را میگذارند پای سادگیت … سکوتت را میگذارند پای نفهمیت … نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت … و وفاداریت را پای بی کسیت …


دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 12:11
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
تنهایی

زنی است در انتهای شب

تنهایی

تندیس سرباز گمنام است

در میدان خالی

تنهایی

صدایی بی صورت است

بر مغناطیس فضا

تنهایی

خاطره ای گمشده

میان غریبه هاست

تنهایی

قوچ غمگینی است

که از نژادش

شاخ هایی بر دیوار مسافر خانه ها

باقی است...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 11:25
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ