یافتن پست: #تو

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتی روزی که اسمم بیادرولب رفیقام
پوزخندبزنن وباپشت دست اشکاشونو پاک کنن بگن هیییییی!کی فکرشو میکرد
.
.
.
.
.
.
.
.
اون پورشه خریده و ما هنوز پراید سوار میشیم.
فکرکردی میخوام بمیرم
مگه جای تورو تنگ کردم؟ :|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/7 - 16:17
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوستم رفته ترکیه بهش زنگ زدم میگم کی برمیگردی

میگه:اگست...هانی
.
.
.
.
.
.
.
یکی نیست بهش بگه خو کصافط مگه تو ترکیه انگلیسی حرف میزنن که تو یادت رفته فارسی زر بزنی؟:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/7 - 16:12
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی روزیکه من سفید پوشیدم...
رفیقا مشکی پوشیدن و من حال میکنم با تیریپشون...
سلامتی اون چندتاشونه که تابوت نحسه من رو شونه هاشونه...
سلامتی یه صدای بلند و صدای تکرار جمعیت...
سلامتی صدای صوت قرآن یه بینوا...
سلامتی اشکا...
سلامتی خاکا...
سلامتی سنگا...
سلامتی دل کندنا...
سلامتی بغض کردنا...
سلامتی تنهایی زیر خاک...
سلامتی روزیکه نیستم...
سلامتی روزیکه رفیقا فراموشم میکنید...
سلامتی روزی ک هیچ یادوخاطری ازم تو ذهن اطرافیام نمونه...
سلامتی اون دسته افرادی ک با یادشون زندگی کردم ولی ی لحظه ب فکرم نیوفتادن...
سلامتی اون بیل و کلنگی که منو از این همه بدبختی آزاد میکنه...
سلامتی اون همه خاکی که روم میریزن تا بفهمم چقد سنگینی میکردم رو دله بعضیا...
سلامتی این بغض لعنتی که مثه مرد خودشو نگه داشته...
سلامتی روزی که تک تکتون میگین :بیمعرفت چرا رفتی ؟
سلامتی روزی که بگین :پاشو دلم واسه دیونه بازی و مسخره بازیات تنگ شده،،،،
سلامتی روز آخر زندگیم ! ! !
سلامتی خودم كه مردم و رفتم ،خدا به داده شما برسه با این دنیای مجازی و راستكیتون:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/7 - 15:21
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
نشسته بودم با خودم فکر میکردم ...

یهو به این نتیجه رسیدم که

شاید من تنها پسری باشم که تا حالا با هیچ دختری نبوده ...

اصن یه وضی
2 دیدگاه  •   •   •  1393/03/7 - 10:59
+7
maryam
maryam
بفهم دیگر
شب‌ها دراز نیستند
این تویی که تنهایی.....
41 دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 23:49
+7
maryam
maryam


ازآدم‌ها بگذر!
دلت را گنده‌تر کن...


ناراحت این نباش که چرا جاده‌ی رفاقت با تو همیشه یک‌طرفه است....
مهم نیست اگر همیشه یک‌طرفه‌ای....



شاد باش که چیزی کم نگذاشته‌ای
و بدهکار خودت و رفاقتت نیستی.....


دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 23:41
+8
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نفس میکشم نبودنت را

نیست...

هوای بوی تنت را کرده ام

میدانی؟

پیراهن جدایی ات بدجور بر قامتم گشاد است

تو نیستی

آسمان بی معنی ست

حتی آسمان پر ستاره و باران

مثل قطره های عذاب روی سرم میریزد

تو نیستی و من چتر میخواهم

هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد

در چشمانم لباس سیاه پوشیده

خودم را به هار راه میزنم

به هزار کوچه

به هزار در...

ولی باز هم تو نیستی که نیستی
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 17:32
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
از یارو می‌پرسند پتروس کی بود؟ می‌گه یه دهقان فداکار بود که وقتی گرگ یوسفش را خورد، رفت زیر تانک و انگشتشو کرد تو چشم راننده قطار
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 17:29
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه بار اینقدر تو برگم چرت و پرت نوشته بودم به جرم توهین به شعور استاد رفتم کمیته انضباطی دانشگاه بهم افتخار کردن:|:|:|
کسی تو عمرشون اینطوری شعورشونو زیر سوال نبرده بود
همچین آدمی ام:|
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 17:28
+6
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
رﻭﺍﻳﺖ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﭼﺸﻢ ﻭ ﺍﺑﺮﻭ ﻣﺸﮑﻲ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺩﻭﺱ ﺷﺪ
ﺑﺎﻳﺪ...
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺑﺰﺍﺭﻳﺶ ﺗﻮ ﻭﻳﺘﺮﻳﻦ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﭘﺰ ﺑﺪﯼ !!! بعــــــــــله :
دیدگاه  •   •   •  1393/03/6 - 17:27
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ