یافتن پست: #حاضر

محمد
محمد
رفتم کتاب فروشی میگم بوف کور دارین؟ میگه کتابشو؟ گفتم : پ ن پ خودشو ، یه فرد خیر پیدا شده که حاضر تمامِ هزینه های درمانشو متقبل شه…..!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/17 - 21:50
+1
عسل ایرانی
عسل ایرانی
بفرمایید شام امشب حاضره
8 دیدگاه  •   •   •  1390/11/8 - 21:25
+10
حمید
حمید
لحظه ها گذرا و خاطرات ماندگارند.حاضرم تمام هستي ام را بدهم تا لحظه ها ماندگار، و خاطرات گذرا شوند....
دیدگاه  •   •   •  1390/11/6 - 23:57
+2
gha3m
gha3m
یک بازاریابِ جارو برقی درِ خانه‌ای رفته، خانومی در را میگشاید، قبل از آنکه خانوم حرفی‌ بزند بازاریاب وارد خانه شده و یک کیسه کود گاوی روی فرش خالی‌ می‌کند بازاریاب میگوید: اگر من قادر به تمیز کردن اینها با این جاروبرقی قدرتمند نباشم حاضرم که تمام این گ...ها را بخورم!! خانوم: سس سفید می‌خوای یا قرمز؟ ... بازار یاب چرا؟ خانوم: چند وقت برق خونمون قطعه
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 19:50
+5
ronak
ronak
همه مرده اند... دوستی می گفت خیلی سال پیش که دانشجو بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام میدادند، ابتدا و انتهای کلاس ، که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی. هم رشته ای داشتم که شیفته ی یکی از دختران هم دوره اش بود. هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت: استاد همه حاضرند! و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود و بس، می گفت: استاد امروز همه غایبند، هیچ کس نیامده! در اواخر دوران تحصیل ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند. امروز خبردار شدم که آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرده است: هیچ کس زنده نیست ... همه مردند
دیدگاه  •   •   •  1390/11/5 - 00:40
+6
mina_z
mina_z
حاضری ریسک پاره شدن طناب رو بپذیری اما یه شب تا صبح با عشقت اون بالا باشین؟؟ ۲ تــــــایی؟
1 دیدگاه  •   •   •  1390/11/4 - 20:59
+8
حمید
حمید
محققان ايراني بر اين باورند كه 72361987 نفر درايران مبتلا به تنبلي مفرط هستند، چون كه حاضر نيستند حتي اين عدد رو هم كامل بخونن! شما چي؟ كامل خوندي؟ نخوندي؟ نخند! فكر تنبليت باش!
دیدگاه  •   •   •  1390/11/3 - 21:07
+4
aB'Bas S
aB'Bas S
چه سخت است یکرنگ ماندن در دنیایی که مردمش برای « پررنگ شدن » حاضرند هزار رنگ باشند...
دیدگاه  •   •   •  1390/11/3 - 11:01
عسل ایرانی
عسل ایرانی
مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. مرد تلاش می کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود. سقراط از او پرسید، " در آن وضعیت تنها چیزی که می خواستی چه بود؟" پسر جواب داد: "هوا" سقراط گفت: " این راز موفقیت است! اگر همانطور که هوا را می خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی بدستش خواهی آورد" رمز دیگری وجود ندارد.
دیدگاه  •   •   •  1390/11/2 - 17:40
+8
پاراگلایدر
پاراگلایدر
لذتی که میخواهم امروز بگویم ربطی به هنر ندارد. تازگیها یک لذتی را کشف کرده ام که برایم خیلی تازگی دارد. آنقدر شیرین و دلنشین است که نمی توانم لحظه ای فراموشش کنم. آنچنان دوستش دارم که حاضر نیستم هیچ جور ازش دور شوم.... تازگیها ، توانسته ام دقیقا خود خودم باشم. بی پرده و عریان. درون و برونم را بی هیچ ترس و حساب گری آشکار کنم. لذت بزرگی است. از آن لذتهاست که وقتی چشیدیش تازه می فهمی چه از دست داده بودی تا به حال ...
دیدگاه  •   •   •  1390/10/30 - 02:42
+9

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ