یافتن پست: #حال

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

امروز فهمیدم استاد شیمی‌ مون خیلی‌ خنگه ))

امتحان داشتیم یه سوال بود آیا می‌دانید منیزیم چیست ؟؟

منم نوشتم بله می‌دانم


پدسّگ نمره نداده بهم:|

حالا این هیچ…

سوال بعدی نوشته اگر چوب داخل دریا بیفتد چه اتفاقی‌ رخ میدهد؟

منم نوشتم خیس میشود

به این جواب هم نمره نداده بود:|

لعنت به هرچی‌ ستمکار و خدا نشناس !

دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 21:25
+2
محمد
محمد
اصلا ﻋﻤﺪﻩ ﻣﺸﮑﻞ ﻋﯿﺪ ﺩﯾﺪﻧﯽ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ : “ﺭﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ” ﺍﮔﻪ “ﺣﺬﻓﯽ” ﺑﻮﺩ ﺧﯿﻠﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺣﺎﻝ ﻣﯿﺪﺍﺩ !!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 21:15
+3
محمد
محمد
میدونستین خرچنگها تو عروسیاشون نمیتونن دست بزنن
فقط بشکن ریز میزنن!

برید حال کنید با این اطلاعاتی که در اختیارتون میزارم !!
دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 21:08
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



اگه یکی هست که به فکر خوشحال کردنته
این یعنی خوشبختی
به همین سا د گ ی...


دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 21:06
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یه بار معلممون یکی رو گرفت مث الاغ زد از کلاس انداخت بیرون بعدش پشیمون شد گفت آخه بچه ها شما چرا منو اذیت میکنید که مجبور شم بزنمتون ؟؟؟
شما مثل بچه ی خودم میمونید
حالا برید اون دوستتون رو که زدمش صدا کنید بیاد تو
آقا پسره اومد تو
معلمه بهش گفت چرا آخه اذیت میکنی ؟؟؟
چرا کاری میکنی که مجبور شم بزنمت ؟
چرا آخه ؟ هااااااااا ؟ چرا آخه ؟؟؟
یهو دوباره شروع کرد پسره رو زدن
پسره سری دوم از سری اول بیشتر کتک خورد

دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 18:14
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

پسر : سلام.خوبی؟مزاحم نیستم؟
دختر: سلام. خواهش می کنم.?asl pls
پسر : تهران/وحید/۲۶ و شما؟
دختر‌: تهران/نازنین/۲۲
پسر: اِ اِ اِ چه اسم قشنگی!اسم مادر بزرگ منم نازنینه.
دختر: مرسی!شما مجردین؟
پسر: بله. شما چی؟ازدواج کردین؟
دختر: نه. منم مجردم. راستی تحصیلاتتون چیه؟
پسر: من فوق لیسانس مدیریت از دانشگاه MIT اَمِریکا دارم. شما چی؟
دختر : من فارغ التحصیل رشته گرافیک از دانشگاه سُربن فرانسه هستم.
پسر: wow چه عالی!واقعا از آشناییتون خوشحالم.
دختر : مرسی. منم همین طور. راستی شما کجای تهران هستین؟
پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟


دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر: خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون...... کوچه......پلاک....شما چی؟
دختر: اسم فامیلی شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور؟
دختر: چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده.... آخه می دونین...........
دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای ت[!] میدی؟می دونم به فریده چی بگم!
پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!
دختر:‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم.دیگه اسم فریبرزو نیاریا!راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر: باشه عمه ملوک! بای......

دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 15:27
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دوست دارم ببرمت یه جای شلوغ وایسم اون وسط نگات کنم!
بگم:اینارومیبینی?؟
بگی:آره! بگم:توهیاهوی همه ی این آدما بازم من چشمام فقط دنبال تومیگرده،دلم برای توتنگ میشه....
صداشونومیشنوی?؟
بگی:آره. بگم:تواوج همین صداها دلم دنبال صدای تومیگرده...
بگم:حالاچشماتوببند،بگوچه حسی داری!؟ بگی:انگار گم شدم بینه یه عالمه غریبه
بگم:اگه نباشی گم میشم بینه یه دنیاغریبه
دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 15:25
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



لایک کن اگر تا حالا تو مدرسه از این ساندویچ ها خوردی♥


دیدگاه  •   •   •  1393/01/8 - 11:59
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
4 دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 22:10
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
[لینک]
6 دیدگاه  •   •   •  1393/01/7 - 21:20
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ