یافتن پست: #حال

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دیروز سوار تاکسی شدم 5 هزار تومنی دادم واسه کرایه راننده گفت: پول خورد بده گفتم والا ندارم...
اون یکی مسافره به راننده گفت بگو بندازه تو صندوق صدقات!
راننده گفت صندوق صدقات کوفت بخوره،! برو واسه خودت یه آبمیوه بخر، مهمون من، نوش جونت...! خیلی با تفکّرش حال کردم....
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 19:16
+2
*elnaz* *
*elnaz* *
من.تو.ما...یادت هست؟تموم شد.حالا تو.او.شما.منم به سلامت.................


دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:44
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی به زندگی تکراری رایج فکر می کنم احساس می کنم

سوار قطاری هستم که همه به اتفاق هم !

در یک مسیر در حال حرکتیم و زمان دقیق رسیدن به ایستگاه بعدی را

هم از قبل می دانیم .

و کسی را که حتی برای یک لحظه بیرون از قطار را تماشا کند متهم به

خروج از چارچوبهای ساخته ذهن خودمان کرده و طرد می کنیم !

ولی آیا انسان برای این تکرار آفریده شده است؟


دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:41
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
عاقا چند سال پیش دوستان ما درست زمانی که دو سه روزی یه سفر رفته بودیم یه شایعه ای درست کردن مینی بر مرگ ما و توی مدرسه و باشگاه و محل منتشر کردن
حال بماند خانواده که فوری زنگ زدن و مطمئن شدن من سالمم
اون اوشگولایی هم که بدون پرس و جو سیاه برام پوشیدن و برام گریه کردن هم بماند
اون اوشگولی هم که بعد چند روز اومده در خونمون پارچه مشکی تسلیت خودمو داده دست خودم <میگه به پدر جان سلام برسون بگو بعد نماز با همکارا میرسیم خدمتتون> رو کجای دلم میزاشتم
خو لامصب بپرس من کیم تا منم بهت بگم خود مرحومم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 18:25
+3
hamed noori
hamed noori
مَـرد ، مُـرد ...!

وقتی تختی ها شدن
رضازاده ها
مَـرد ، مُـرد ...
وقتی رجـــائی ها شدن...
احمدی هاااا و ...
مَـرد ، مُـرد ...
وقتی داش آکل و کوچه مردها شدن
اخراجی ها و چارچنگولی ها و ..
مَـرد ، مُـرد ...
وقتی فرهاد و فریدون فروغی
ساسی مانکن ها وعلیشمس ها
مَـرد ، مُـرد
وقتی ترانه هایی مثل گنجشکک اشی مشی و فریاد زیرآب شدن
پارمیدا و فازت چیه و حالم بده
مَـرد ، مُـرد
وقتی آبجو شمس و ودکا آرارات
شدن ...
ودکا ها؛ ویسکی ها و کنیاک های قلابی
وبالاخره
وقتی دخترامون که روزی بچه محل واسه آبروش جون میداد
شدن""""داف"""
و
مردانگی معنا شد
در ...
"ریش "
مَـرد ، مُـرد و مردی و مردانگی فراموش...!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 10:32
+4
hamed noori
hamed noori
مَـرد ، مُـرد ...!

وقتی تختی ها شدن
رضازاده ها
مَـرد ، مُـرد ...
وقتی رجـــائی ها شدن...
احمدی هاااا و ...
مَـرد ، مُـرد ...
وقتی داش آکل و کوچه مردها شدن
اخراجی ها و چارچنگولی ها و ..
مَـرد ، مُـرد ...
وقتی فرهاد و فریدون فروغی
ساسی مانکن ها وعلیشمس ها
مَـرد ، مُـرد
وقتی ترانه هایی مثل گنجشکک اشی مشی و فریاد زیرآب شدن
پارمیدا و فازت چیه و حالم بده
مَـرد ، مُـرد
وقتی آبجو شمس و ودکا آرارات
شدن ...
ودکا ها؛ ویسکی ها و کنیاک های قلابی
وبالاخره
وقتی دخترامون که روزی بچه محل واسه آبروش جون میداد
شدن""""داف"""
و
مردانگی معنا شد
در ...
"ریش "
مَـرد ، مُـرد و مردی و مردانگی فراموش...!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 10:31
+3
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
✸ Aram ♑ الهه تَــــלּـــهاے ✸
❃همیشه در سختی ها به خودم می گفتم


❃” این نیز بگذرد ..”


❃هنوز هم می گویم ..



❃اما حال می دانم آنچه می گذرد عمرِ من است ، نه سختی ها




ا
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 10:13
+5
AmirAli
AmirAli
اندر احوالات دانشگاه من:
ترم اول من:19 واحد همگی بالای 17
ترم دوم:17 واحد 3 واحد حذف امتحان با نمرات 17 به بالا
ترم سوم من:15 واحد از قرار 5 واحد حذف امتحان و 4 واحد حذف به دلیل غیبت کلاسی با نمرات متوسط
ترم چهارم:حذف ترم به علت شکست عشقی!(تکبیر)
ترم پنجم:14 واحد پاس شده با الطاف اساتید پایه(بعله نسلشون هنوز منقرض نشده)
ترم ششم:18 واحد پاس شده از 18 واحد انتخابی به دلیل احساس نگرانی از باقی ماندن n عدد واحد پاس نشده
بنده دانشجوی ترم هفت هستم و به ریش تمام ترم اولیایی که با حسرت میگن خوش به حالت هار هار میخندم:-)

دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 08:46
+2
AmirAli
AmirAli
به لقمان گفتن تا حالا عاشق شدی ؟؟؟

گفت : آره ، خواهر یکی از بی ادبان.
دیدگاه  •   •   •  1392/08/12 - 08:35
+1
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
میدونستین خرچنگها تو عروسیاشون نمیتونن دست بزنن
فقط بشکن ریز میزنن!
برید حال کنید با این اطلاعاتی که در اختیارتون میزارم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/11 - 21:39
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ