یافتن پست: #حال

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو خیابون یکی از دوستامو دیدم. رفتم پشتش، دستمو گذاشتم رو شونش گفنم خانومی شماره میدی!!!؟؟؟؟
الان بازداشتگام به جرم مزاحمت برای پسر مردم
حالا خودش بیخیال شده ها. مامانش گیر داده که پسرای ما دیگه امنیت ندارن تو خیابون
دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 16:46
+4
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

یکی از فانتزیام اینه که

با مخاطب خاصم دعوام بشه بعد اون منو هل بده و سرم بخوره گوشه میز و ضربه مغزی بشم بمیرم و مخاطب خاصم رو ببرن زندان

بعدش ولی دم ( مادرم ) رضایت ندن و بگن باید حتما قصاص بشه

و در یک سپیده دم سرد درحالی که مخاطب خاصم یه شلوار گا گلی بپوشیده با قدم های لزان بره روی چهارپایه و موقعی که مامورمیخواد طناب رو بندازه گردنش یه صدایی از دور داد بزنه نه! ننننننه!

بعد ببینن که مامانم بیاد پیشونی مخاطب خواصم رو ببوسه و طناب رو بندازه گردنش و بگه بوئینگ من که رفت......

رو کنه به مخاطب خاصم وبگه تو هم برو به جهنم و سپس چهارپایه رو هل بده و با یک نوای غم انگیز دوربین سایه مخاطب خاصم رو که داره بالای طناب دار میلرزه نشون بده و سپس آرام وآرام بره رو به آسمون

سنگ دل هم خودتونین

دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 16:33
+4
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
پسر خاله م در حالِ ترکِ سیگاره ، خودشو میکشه از صبح تا شب سیگار نمیکشه
شب به خاطرِ اراده خفنش به خودش دو نخ سیگار جایزه میده !!!
دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 15:24
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

غواص ها ....
.
.
.
ﻣﯿﺪﻭﻧﯿﻦ ﭼﺮﺍ ﻏﻮﺍﺹﻫﺎ ﺍﺯ ﻋﻘﺐ ﻣﯿﭙﺮﻥ ﺗﻮ ﺁﺏ ؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ﺧُـــــــــ ﺍﮔﻪ ﺍﺯ ﺟﻠﻮ ﺑﭙﺮﻥ ﮐﻪ ﻣﯿﻮﻓﺘﻦ ﺗﻮ ﻗﺎﯾﻖ !!!!
خخخخ
چه اطلاعات باحالی میدم بهتون حال کنید :))))

دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 15:17
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بر اساس یافته های دانشمندان آلمانی:
نشستن کنار یک فرد زیبا به مدت 5 دقیقه برای سلامتی مفیده، کلسترول خون رو کاهش میده و از ابتلا به بیماری های مزمن جلوگیری میکنه
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
حالا هر کی میخواد 5 دقیقه کنارم بشینی من مشکلی ندارم
مهم سلامتی رفقاست
دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 15:09
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خب 1 ، 2 ، 3 
جشن و شروع میکنیم 

دســـــــــــــــــــــــت دســــــــــــــــــــــــت 
15.gif15.gif15.gif15.gif15.gif
مهمونای رقاصمون بیان وسط 
     50 (19).gif 

                      


 



ماشاللــــــــــــــــــــــــــه به رقاصامـــــــــــــــــــــــــــون 
      

خـــــــــب حالا همه باهم بخونیم 

           
تولد ، تولد ، تولدت مبارک 
 مبارک ، مبارک ، تولدت مبارک 
بیا شمعا رو فوت کن که 100 سال زنده باشی 
                   

@mohammadmahdi           
1 دیدگاه  •   •   •  1393/02/18 - 14:57
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



وجداناً اگه فقط یه بارم تو بچگیت ازینا سوار شدی و حالشو بردی لایک کن


2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 21:01
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

به مامانم میگم ناهار چی داریم؟؟
میگه گشنته میگم آره از صب تاحالا داشتم درس میخوندم....!
.
.
.
.
.
.
..
.
.
..
.
.
.
.
.
.
.

"وزارت مبارزه با پ ن پ"

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 19:35
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

@ghoghnoos




اَمشوي شو كَرماشوئِه،ته گِره تو اَمشو برو » امشب شب گرگ و ميش است، جانم به قربانت بيا
هراز او تا زانوئِه ، ته گره تو اَمشو بِرو » آب هراز تا زانوست ، جانم به قربانت بيا

اَمي سِره ميون مَحلوئِه » خانه ما ميا
ن محله است
اَمي مِنزل بالا خِنوئِه » منزل ما در بالا خانه است
اَمِه گَتِه مار سَخت اِشنوئِه » گوش مادر بزرگم سنگين است
گَتِه بِرار مَحله شوئِه » برادر بزرگم به محله مي رود

خُورده بِرار مَستهِ خوئِه » برادر كوچكم غرق خواب است

ايوون چِراغ مَشت شوئِه » چراغ ايوان پر نور است

اَمي پِلا آبكِش پَزوئِه » پلوي ما آبكشي شده است
اَمي خِرش قيسي پهلوئِه » خورش ما با قيسي درست شده است
كِرسي تَش فِل بَزوئِه » آتش كرسي به خاكستر نشسته
-----
اَمروز چَن روزه دِل اون دِل دَنيه » چند روزيست كه اين دل اون دل نيست
مِه شِتِر بارِ ساربون دَنيهِ » ساربان كاروان دلم نيست

مِه گِل بِشكِفته باغِبون دَتيه » باغبان گل شكفته شده ام نيست

مِه دَرمونده دل درمون دَنيه » درمان دل درمانده ام نيست
آي لارهِ لارهِ ،جان لارهِ لارهِ » اي جان دلم ،اي جان دلم
مِه ور زِمستونهِ تِه وَر بِهاره » من زمستاني ام و تو بهاري
بِ
لَنده بال خِنِه بِلِند پرده » در اتاق بالاخانه با پرده هاي بلند
هِ
نيشيم من و توو هَرده به هرده » من و تو با هم بنشينيم
اَني هِنيشيم تا اِفتاو دَگِرده » آنقدر بنشينيم تا آفتاب غروب كند
تَموم دِشمَنونِ دِل بَتِركه » تا دل دشمنان بشكند
آي لارهِ لارهِ ،جان لارهِ لارهِ » اي جان دلم ،اي جان دلم
وَنوشهِ گِر بَزو فصل بهار » بنفشه شكوفه زده فصل بهار است
سَر سَوايي و نَم نم وارش » اول صبح است و نم نم باران
تيه بوردَن بوردَن و مِه هارِش هارِش » تو مي روي و من نگاهت مي كنم
كَئو آسمونه كَمِه سفارش » به آسمان كبود سفارش مي كنم
مِه دلبر راه دِره نَئيره وارش » دلبرم در راه است ،باران نگيرد


 

2 دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 19:08
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

{ شکلات }

با یه شکلات شروع شد ؛
من یه شکلات گذاشتم تو دستش ؛
اونم یه شکلات گذاشت تو دستم
من بچه بودم ؛ اونم بچه بود ؛ سرمو بالا کردم سرشو بالا کرد ؛
دید که منو میشناسه .
خندیدم ؛ گفت : دوستیم ؟ گفتم : دوست ؛ دوست ؛ گفت : تا کجا ؟
گفتم : دوستی که تا نداره
گفت : تا مرگ ؛ خندیدم ؛ گفتم : من که گفتم تا نداره ؛
گفت : باشه ؛ تا پس از مرگ ؛
گفتم : نه ؛ نه ؛ نه ؛ نه ؛ تا نداره ؛
گفت : قبول ؛ تا اون جایی که همه دوباره زنده میشن ؛ یعنی زندگی پس از مرگ ؛
بازم با هم دوستیم ؛ تا بهشت تا جهنم تا هر جا که باشه با هم دوستیم ؟
خندیدم ؛ گفتم :تو تا هر جا دلت خواست تا بکش ؛ از سر این دنیا تا سر اون دنیا ؛
اما من اصلا براش تا نمیزارم
نگاهم کرد ؛ نگاهش کردم ؛ باور نمیکرد ؛
میدونستم اون میخواست حتما دوستیمون تا داشته باشه ؛ دوستی بدون تا رو نمیفهمید .. گفت : بیا برای دوستیمون یه نشونه بزاریم ؛
گفتم : باشه تو بزار ؛
گفت : شکلات ؛ هر بار همدیگرو می بینیم یه شکلات مال تو ؛ یکی هم مال من باشه
گفتم : باشه ؛ .... هر بار یه شکلات میزاشتم تو دستش ؛
اونم یه شکلات میزاشت تو دست من
باز همدیگرو نگاه میکردیم یعنی دوستیم ؛ دوست ؛ دوست ...
من تندی شکلاتمو باز میکردم میزاشتم تو دهنمو تند تند میمکیدم
میگفت شکمو ؛ تو دوست شکمو من هستی ؛
و شکلاتشو میزاشت تو یه صندوقچه کوچولو خوشگل ؛
میگفتم : بخورش ؛
میگفت تموم میشه ؛ میخوام تموم نشه برای همیشه بمونه ؛
صندوقچه پر از شکلات شده بود ؛ هیچ کدومشو نمیخورد ؛
ولی من همشو خورده بودم
گفتم ؛ اگه یه روز شکلاتاتو مورچه ها بخورن ؟
گفت : مواظبشون هستم ؛ میگفت : میخوام نگهشون دارم تا موقعی که دوست هستیم ...
من شکلاتمو میزاشتم تو دهنم میگفتم : نه ؛ نه ؛ نه ؛ تا نداره دوستی که تا نداره ..
یکسال ، دوسال ؛ سه سال ؛ چهار سال ؛ هفت سال ؛ بیست سال شد
اون بزرگ شد ؛ منم بزرگ شدم ؛ من همه شکلاتامو خوردم ؛ اون همه شکلاتاشو نگهداشته ؛
اون اومده بود تا امشب خداحافظی کنه ؛ میخواد بره ؛ اون دور دورا ؛
میگه : میرم اما زود بر میگردم ؛
من که میدونم میره بر نمی گرده ؛ یادش رفت شکلات به من بده ؛ من که یادم نرفته بود
یه شکلات گذاشتم کف دستش ؛ این برای خوردنه ؛ یه شکلاتم گذاشتم کف اون دستش
این آخرین شکلات برای صندوق کوچیکت ؛
یادش رفته بود صندوقی داره برای شکلاتاش ؛ هر دو تا رو خورد ؛ خندیدم ؛ میدونستم دوستی مون تا نداره ؛ اما دوستی اون تا داره مثل همیشه
خوب شد همه شکلاتامو خوردم ؛ اما اون هیچ کدومشو نخورده ؛
حالا با یه صندوق پر شکلات های نخورده چی کار میکنه ؟؟

دیدگاه  •   •   •  1393/02/17 - 18:42
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ