♥ نگار ♥
مرده است احترام ... ، بماند بقیه اش!
از تیر های حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... ، بماند بقیه اش!
هرکس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... ، بماند بقیه اش!
شمشیر ها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگها تمام ... ، بماند بقیه اش!
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟! ... ، بماند بقیه اش!
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام ... ، بماند بقیه اش!
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... ، بماند بقیه اش!
در کافه تنهایی
کوتاه کن کلام ... ، بماند بقیه اش!مرده است احترام ... ، بماند بقیه اش!
از تیر های حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام ... ، بماند بقیه اش!
هرکس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام ... ، بماند بقیه اش!
شمشیر ها تمام شد و نیزه ها تمام
شد سنگها تمام ... ، بماند بقیه اش!
گویا هنوز باور زینب نمی شود
بر سینه ی امام؟! ... ، بماند بقیه اش!
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام ... ، بماند بقیه اش!
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... ، بماند بقیه اش!