یافتن پست: #حسرت

reza
reza
نمی دانم!
سیگار می کشم یا حسرت نبودنت را!
ریه هایم را پر از دود می کنم یا پر از آهِ رفتنت
نمی دانم تو را دود می کنم یا خاطراتت را!
اصلا چه فرقی می کند ؟!
............ تو رفته ای و من
سیگار و حسرت و آه را با هم می کشم ...!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/28 - 21:01
+2
aB'Bas S
aB'Bas S
سبب منم که میشکنم اما حرفی نمیزنم
اگه هیچکس برام نموند واسه اینه که سبب منم
کاش بدونی ماتم دنیام بی تو فقط گریه میخوام
کی میدونه این حسرتا چه کرده با روزو شبام
تو زندگیم یه دنیایی یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری من یه مرداب تو دریایی
از این گریه چه میدونی نه دردمی نه درمونی
به چه امید میخوای باشی که پیش دردام بمونی
تو زندگیم یه دنیایی یه کابوسم تو رویایی
یه پاییزم تو بهاری من یه مرداب تو دریایی
سبب منم که میشکنم اما حرفی نمیزنم
اگه هیچکس برام نموند واسه اینه که سبب منم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 21:12
+6
*elnaz* *
*elnaz* *
هرگز هيچ حسرتي در دنيا اين چنين يک جا جمع نمي شود که در اين سه واژه کوتاه : او ـ دوستم ـ ندارد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/27 - 00:46
+2
مهسا
مهسا
بدترین حسرتی که در زندگی میخوریم از این نیست که چرا اعمال خطایی انجام داده ایم... بلکه از این است که چرا اعمال درستی را برای کسی که لیاقتش را نداشت انجام داده ایم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 23:34
+8
ali rad
ali rad
اینجا سرزمین واژگان واژگون است . جای که گنج جنگ می شود

درمان نامرد می شود

قهقه هق هق می شود

اما دزد همان دزد است و درد همان درد

بر آنچه گذشت آنچه ریخت و انچه از دست رفت حسرت نخور

زندگی اگر زیبا بود با گریه آغاز نمی شد.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 13:52
+2
afsaneh heidari
afsaneh heidari
بدون اراده متولد می شویم،با حیرت زندگی میکنیم و سپس با حسرت میمیریم،اما آنچه که هرگز فروغش رنگ فنا نمی پذیرد دوستی های پاک و بی آلایش است
دیدگاه  •   •   •  1390/12/26 - 01:42
+7
ronak
ronak
امشب آن حسرت ديرينه من
در بر دوست به سر مي آيد
در فروبند و بگو خانه تهي است
زين سپس هرکه به در مي آيد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 17:11
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
نگران نباش من خوب میدانم با حسرت نبودنت چگونه تا کنم فقط برایم بنویس هنوز هم مرا به یاد داری؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/25 - 01:24
+4
ali rad
ali rad
تو زن نشدی

برای در حسرت ماندن یک بوسه...

تو زن شدی

برای خلق بوسه ای از جنس آرامش...

تو زن نشدی

... ... که همخواب آدم های بیخواب شوی...

تو زن شدی

که برای خواب کسی رویا شوی...

تو زن نشدی

که در تنهاییت، حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی...

زن شدی، تا آغوشی در تنهایی عشقت باشی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 23:10
+2
ronak
ronak
تک صباحی است دلم مجنون شده
در حسرت یاری دلخون شده
در محضر عشاق رسوا شدم
درون میخانه به دیوانه معنا شدم
خواب چشمانم به بیراهه برفت
غم از شرمش به میخانه برفت
بنازم ناز شرمت ای نازنین غم
که رفتی جنون شد یادگارت ای غم
دیدگاه  •   •   •  1390/12/24 - 21:38
+6

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ