reza
حواسم را به فندک مارک دارت پرت کردی...
تعارف سیگارت مرا واداشت که قبول نکنم
آخه عادت به قبول هدیه از دستت رو نداشتم
و نمیخواستم زیر دین تو باشم لعنتی!
انگار قلبم سیگار کشیده بود
صدایم شکسته و خراشیده گفت:
مثل یه وصله ناچسب به هم کوک خورده ایم
صدایت تارهای وجودم را لرزاند وقتی گفتی:
من فقط با سیگارم کوکم
با تو ناکوکم....
زین پس من هم با سیگارم کوکم لعنتی...!
تعارف سیگارت مرا واداشت که قبول نکنم
آخه عادت به قبول هدیه از دستت رو نداشتم
و نمیخواستم زیر دین تو باشم لعنتی!
انگار قلبم سیگار کشیده بود
صدایم شکسته و خراشیده گفت:
مثل یه وصله ناچسب به هم کوک خورده ایم
صدایت تارهای وجودم را لرزاند وقتی گفتی:
من فقط با سیگارم کوکم
با تو ناکوکم....
زین پس من هم با سیگارم کوکم لعنتی...!