نزار که از سکوت تو پر پر بشن ترانه ها ، دوباره من بمونم و خاکستر پروانه ها ، چیزی بگو اما نگو از مرگ یاد و خاطره ، کابوس رفتنت بگو از لحظه های من بره .
روزی از همین روزها تمام می شوم...
آری...
تمام می شوم و به خاطره ها می پیوندم...
شاید خاطره بودن ، بهتر از اشتباه بودن باشد...
شاید که نه ...
قطعا بهتر است...
اینکه پس از مدتی--اندک--
همه خاطرات بد پاک می شود
و حسرت روزهای شیرین جایگزین افسوس و آه برای اشتباه گذشته می شود...
کاش فرصت این مدت اندک، قبل از تمام شدن من رخ می داد...
کاش اشتباه نبودم...
کاش حسرت و درد و آه یک مرد نبودم...
کاش زودتر تمام شوم...
دست از سر ما بردار کنار تو نمیمونمیه روز میگفتی عاشقم اما دیگه نمیتونمتقصیر هیچکس دیگه نیست قصه ماتموم شدهحیف همه خاطره ها به پای کی حروم شده دروغ میگفتی که برم از بی کسی دق میکنی حرفاتو باور ندارم بی خودی هق هق میکنییادم می افته لحظه ای که دست تو رو شد برامقسم میخوردی پیش من که جز تو عشقی نمیخامدست خودم نیست که دیگه حرفاتو باور ندارماین چیزا تقصیر تویه تلافیشو در میارم