یافتن پست: #خانه

حمید
حمید
این هم نتیجه ورزش کردن خانمها در آشپزخانه{-16-}{-6-}
1 دیدگاه  •   •   •  1390/12/4 - 00:10
+5
نیوشا
نیوشا
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﮔﺮﺍﯾﯽ
.
.
.
.
.
ﻧﻮﻋﯽ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺭﻭﺍﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺭﺍ ﺗﺤﺮﯾﮏ
ﺑﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩﻥ ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ
ﮐﻪ ﻧﻪ ﺗﺸﻨﻪ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ
ﺍﺻﻼ ﻣﯿﺪﺍﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﻪ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺍﺯ ﻋﻼﺋﻢ ﺍﯾﻦ
ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻓﺮﺩ ﺍﺯ ﺍﺗﺎﻗﺶ ﺧﺎﺭﺝ
ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻩ ﺁﺷﭙﺰﺧﺎﻧﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﯿﺶ
ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ ﺩﺭﺏ ﯾﺨﭽﺎﻝ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﭼﯿﺰﯼ
ﺑﺮ ﻧﻤﯿﺪﺍﺭﺩ ﺩﺭﺏ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﻨﺪﺩ.
ﺍﯾﻦ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻭﻓﻮﺭ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪﯾﻦ
ﺩﻫﻪﻫﺎﯼ ۶۰ ﻭ ۷۰ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 20:04
+5
aB'Bas S
aB'Bas S
نه من آنم که ز فيض نگهت چشم بپوشم نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی در اگر باز نگردد ، نروم باز به جايی پشت ديوار نشينم ، چو گدا بر سر راهی کس به غير از تو نخواهم چه بخواهی چه نخواهی باز کن در ، که جز اين خانه مرا نيست پناهی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 16:23
+5
parham
parham
یه سری اس زن و شوهری
هر مردی باید یکروزی ازدواج کنه،چون شادی تنها چیز زندگی نیست !
برای مجردها باید مالیات سنگینی مقرر شود
چون این انصاف نیست که بعضیها
شادتر از بقیه زندگی کنند
برای پول ازدواج نکنید ، میتونید اونرو با بهره کمتری قرض بگیرید
ضرب المثل اسکاتلندی
من از همسرم پرسیدم که برای سالگرد ازدواجمان به کجا برویم؟
او گفت: به جائی که تا حالا نرفتم
من گفتم: نظرت راجع به آشپزخانه چطوره !!؟
اسکاروایلد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 15:57
+4
parham
parham
پشت کامیونارو دقت کردین؟!

آب رادیاتور ماشین بخور محتاج نامردان نباش!

آدم دیوانه را بنگی بس است خانه پرشیشه را سنگی بس است!

اتوبوس من غصه نخور،منم یه روز بزرگ میشم!(ژیان)

اگر از عشقت نکنم گریه و زاری / به جهنم که مرا دوست نداری!

اگه الله کند یاری / چه اف باشد چه سوسماری!

اگر خواهی بمیری بی بهانه / بخور ماست وخیار وهندوانه!

التماس۲A!

ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم / تو عشق گل داری،من عشق گل اندامی!

ای روزگار / با ما شدی ناسازگار!

بپر بالا که گیر نمیاد!

باغبان در را مبند من مرد گلچین نیستم / من خودم گل دارم و محتاج یک گل نیستم!

بحث۳۰یا۳۰ ممنوع!

بخور و بخواب کارمه / الله نگهدارمه!

به مادرت رحم کن کوچولو!

تا جام اجل نکردم نوش / هرگز نکنم تو را فراموش!

تا سگ نشوی کوچه و بازار نگردی / تا کوچه و بازار نگردی نشوی گرگ بیابان!

تاکسی نارنجی / از من نرنجی!

تجربه نام مستعاری است که بر خطاهای خود میگذاریم!

جون من داداش یه خورده یواش!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 15:33
+5
ebrahim
ebrahim
يک روز يک دختر کوچک در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزى مى‌کرد نگاه مى‌کرد.

ناگهان متوجه چند تار موى سفيد در بين موهاى مادرش شد.
از مادرش پرسيد: مامان! چرا بعضى از موهاى شما سفيده؟
مادرش گفت: هر وقت تو يک کار بد مى‌کنى و باعث ناراحتى من مى‌شوي، يکى از موهايم سفيد مى‌شود.دختر کوچولو کمى فکر کرد و گفت: حالا فهميدم چرا همه موهاى مامان بزرگ سفيد شده!
:D
دیدگاه  •   •   •  1390/12/3 - 15:31
+5
ronak
ronak
فرقی می كند...

در سیرك یا در خانه؟!!

خنده ات كه تلخ باشد،

دلت كــه خون باشد،

تو هم دلقكی . . . !!!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:52
+3
hadith
hadith
تست روانشناسی:


تابلویی که در عکس می‌بینید جاده‌ای را نشان می‌دهد که به یک خانه منتهی می‌گردد. این صحنه چه چیزی کم دارد؟

- یک درخت
- یک آبگیر (برکه)
- آدمها
- یک تکه ابر
- یک ماشین

.
5 دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 16:32
+5
mina_z
mina_z
مردي در خانه‌اي مي‌رود و از پسر صاحبخانه طلب آب مي‌كند. پسر كاسه‌اي پر از آب آورده، به دست مرد مي‌دهد. ناگهان كاسه از دست مرد مي‌افتد و مي‌شكند. مرد خجل و شرمنده شروع به عذرخواهي مي‌كند. پسرك هم براي اينكه دل او را به دست آورد مي‌گويد: عيب نداره، به بابام مي‌گم يه كاسه ديگه واسه سگمون بخره!
دیدگاه  •   •   •  1390/12/2 - 13:45
+3
امید
امید
براي آمدنت مادر ، خانه را آب و جارو كردم ... اما وقتي شنيدم كه پر كشيدي سوي خدا ، آسمان را برايت آبي كردم و ستاره ها كنار زدم ...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/1 - 16:50
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ