پاتوق دانشجویان ایران - جستجو در پست ها

امید

صلحی در کار نیست تا زمانی که شاه سفید در خانه سیاه است و شاه سیاه در خانه ی سفید

دیدگاه •

•

• 1390/11/26 - 23:04

+4

ॐ SərViiiN ॐ

در رفاقت

زن چراغ خانه است {-18-}

دیدگاه لطفا {-17-}

2 دیدگاه •

•

• 1390/11/26 - 23:02

+3

دیدگاه

ॐ SərViiiN ॐ

زن، چراغ خانه است {-1-}
می گویند زن، چراغ خانه است. {-11-}
اما {-16-}
لابد شنیده اید که در همین راستا، بعضی ها طرفدار "چلچراغ" شده اند {-16-} {-16-}
و بعضی ها هم تمایل به "صرفه جویی در مصرف برق" دارند! {-7-} {-7-}
با این حساب می شود این تعاریف را نیز ارائه داد:
دوست دختر: {-27-}
چراغ گرد سوز! (در بلاد کفر، آن را GF می گویند. تحقیقات نشان داده این لغت، مخفف عبارت Gerdsooz Fitile (فتیله گردسوز) می باشد که در شرایط اضطراری، روشنایی اندکی می افروزد و خاموش شدنش سه سوته است و یک فوته!) {-18-}
معشوق: {-27-}
لامپ مهتابی! (در راستای رمانتیک بودن قضیه!) {-18-}
همسر موقت: {-27-}
لامپ کم مصرف! {-18-}
همسر دائم: {-27-}
همان چراغ خانه {-18-}
همسر مطلقه: {-27-}
لامپ سوخته! {-18-}
همسر ایده آل: {-27-}
چراغ جادو! (هردو افسانه اند!)
و اما شعر مرتبط: {-33-} {-33-}
با غول چراغ، آرزویی بکنید
از او طلب فرشته خویی بکنید
یک دانه بس است زن، مگر نشنیدید
خواهشا"در مصرف برق صرفه جویی بکنید {-18-} {-18-}

1390/11/26 - 23:03

امیرحسین

{-18-}

1390/11/26 - 23:06

ॐ SərViiiN ॐ

در رفاقت

✦✦✦☂˙·٠•●♥*سروین*♥●•٠·˙☂✦✦✦ {-41-}

نمی دانم چرا با آنکه می دانم از آن من نخواهی بود {-31-}

با تار و پود جان برایت خانه می سازم … {-38-}

دیدگاه •

•

• 1390/11/26 - 22:06

+4

حمید

در SMS

ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
وقت است که یک چندی در خانه ی ما آیی
در خانه ی ما آمد ،‌ آن پادشه خوبان
آن پادشه خوبان ‌; داد از غم تنهایی . . .

دیدگاه •

•

• 1390/11/26 - 20:53

sepideh

در رفاقت

هیچ کادوی زشت و به درد نخوری دور انداخته نمیشود،

فقط از خانه ای به خانه دیگر و از شخصی به شخص دیگر منتقل میشود ! =))

دیدگاه •

•

• 1390/11/26 - 16:14

+5

ॐ SərViiiN ॐ

در رفاقت

نمی دانم چرا با آنکه می دانم از آن من نخواهی بود با تار و پود جان برایت خانه می سازم … {-60-}

دیدگاه •

•

• 1390/11/26 - 14:40

+2

mehdy

در تب عشق

دو تا آدم برفی در دو طرف رودخانه عاشق هم میشن
برای رسیدن به هم هر دو آب میشن تا به رودخونه بریزن
شاید یه جایی به هم برسن

دیدگاه •

•

• 1390/11/25 - 16:45

+6

مهسا

در تب عشق

دختران شهر

به روستا فکر می کنند

دختران روستا

در آرزوی شهر می میرند

مردان کوچک

به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند

مردان بزرگ

در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند

کدام پل

در کجای جهان شکسته است

که هیچ کس به خانه اش نمی رسد

دیدگاه •

•

• 1390/11/25 - 16:07

+4

ॐ SərViiiN ॐ

در رفاقت

میروم تا دره میخانه کمی مست کنم
جرعه بالا بزنم انچه نباید بکنم
انقدر مست کنم که اندوه جهانم برود
استکان روی لبم باشد و جانم برود
برود هر که دلش خواست شکایت بکند
شهر باید به من الکلی عادت بکند
{-35-}