یافتن پست: #خدای

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



از عشق مکن شکوه که جای گله ای نیست
بگذار بسوزد دل من مسئله ای نیست

من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز
بین من و خورشید دگر فاصله ای نیست

غمدیده ترین عابر این خاک منم من
جز بارش خون چشم مرا مشغله ای نیست

در خانه ام آواز سکوت است ، خدایا
مانند کویری که در آن قافله ای نیست

می خواستم از درد بگوییم ولی افسوس
در دسترس هیچکسی حوصله ای نیست

شرمنده ام از روی شما بد غزلی شد
هرچند از این ذهن پریشان گله ای نیست





دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 15:52
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

دلم اصرار دارد فریاد بزند .

اما....

جلوی دهانش را میگیرم

میدانم کسی تمایلی به شنیدن را ندارد!!!!

این روزها من . . .

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا آرامش اهالی دنیا خط خطی نشود . . .!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/9 - 15:23
xroyal54
xroyal54
امشب که برق خانه قطع شده بود !

چشم هام جز تاریکی وسیاهی مهمانی نداشت !

برای لحظه یی خود را نابینایی فرض کردم در این دنیای پر هیاهو

تازه فهميدم چشم های من چه نعمتی بود

تازه فهمیدم یک نابينا نه می تواند گل آفتاب گردان را ببیند و نه سیاهی پر کلاغ را

و نه غذايى كه ميخورد

و نه حتى صورت كسانى را كه دوستشان دارد


بگذار يكبار هم که شده شكر گویم !

شکر بابت داشته هایی که آنقدر برایم عادی شده اند که بودنشان به چشم نمی آید !

خدایا شکرت
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 23:16
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا ...
انگار دلم رو خوب ندوختی....
چند روزی است دلم خیلی تنگ است..
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 20:15
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



غرور من



که به ملک سخن خدایی کرد



دریغ در طلب آن آشنایی با تو



وفا و مهر تو را چون گدا



گدایی کرد . . .



حمید مصدق





دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 19:14
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
برنامه آشپزی بهونه (سامان گلریز)

آموزش آشپزی:
ماهیتابه تفلون دسینی رو می گذارید روی گاز پنج شعله فردار سینجر که با ضمانت سام الکتریک عرضه میشه، بعد گاز رو با کبریت توکلی روشن کنید، کمی روغن “لادن دوست تو و من” رو بریزید توش، دو تا تلاونگ هم بندازید داخلش، اگر در حین کار خسته شدید از ماساژور شاندرمن استفاده کنید تا غذا حاضر بشه؛ یک سری هم به پیج سایت ما بزنید و بعد از اینکه به دوستانتون هم معرفیش کردید غذا حاضر میشه…همتون رو می سپرم به خدای بزرگ و بیمه ایران و سینا و دانا
:| {-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 18:33
+3
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
در یک کالج ، از دانشجویان خواسته شد تا با حداقل کلمات ممکن داستان کوتاهی بنویسند این داستان باید حول سه موضوع زیر می چرخید:

 1. مذهب 2.. ص ک ص 3. راز


داستان کوتاه زیر در کل کلاس نمره ی A+ مثبت گرفت 


خدای خوبم، من حامله ام؛ یعنی کار کیه؟   {-18-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 18:06
+2
nanaz
nanaz
آنقدر...
خندیدم...
خداهم غم هایم راباورنکرد...
خدایا...
به خداوندیت قسم... غمگینم...!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 14:29
+7
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
`☆¯`•.¸☆•.¸ƸӜƷAsiyE ☆¯`•.¸☆
در CARLO
امتحاناته داریم؟ {-15-}

مراقب سر جلسه امتحان اومد گفت کارت ورود به جلسه ؟؟؟
گفتم اصن به قیافه من میخوره درسخون باشم جای کسی‌ بیام امتحان بدم ؟
گفت خداییش نه و ول کرد رفت …
دیدگاه  •   •   •  1392/07/8 - 13:18
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خدایا بقولت وفا نکردی...گفته بودی حق انتخاب دارم پس چرا انتخابم در اغوش دیگریست...؟؟؟؟؟
دیدگاه  •   •   •  1392/07/7 - 20:54
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ