یافتن پست: #خدا

nanaz
nanaz
خدایا...
بابت هر شبی که بی شکر سر بر بالین گذاشتم/
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم/
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم/
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم/
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر را تو دانستم/
مرا ببخش.....
دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 14:00
+3
nanaz
nanaz
همه که دایره المعارف لغاتشون دهخدا نیس!!!!
بعضیا عملشون دایره المعارفشونه!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 13:14
+6
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

گلها امضای خدا در زمین هستند ، بدون شک شما زیباترین امضای خدایی
     


دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 12:37
+1
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

دل عاشق چه غمگینه خدایا / غم عاشق چه سنگینه خدایا / دیگه عاشق نمیشم تا قیامت / اگه عاشقی اینه خدایا .


دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 00:52
+2
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


از من که گذشت اما اگر باز در سرت هوای خداحافظی داشتی از همان ابتدا سلام نکن....


دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 00:48
+4
AmiR
AmiR
خدایا
چطوری یا چیکار کنم که دیگ به فکرش نیوفتم
چون به یادش افتادن منو
دیونه
آتیش
حیرون
و....
میکنه
دیدگاه  •   •   •  1392/05/26 - 00:37
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
مامان‌بزرگم داشت نماز می‌خوند گفت: خدایا
گفتم: بلی؟
یه دیقه مکث کرد گفت: آدم انقد بی‌شعور؟!
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 20:13
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
نیم ساعت پیش،

خدا را دیدم

که قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش

سرفه کنان

در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
...
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد،

آواز که خواند تازه فهمیدم

پدرم را با او اشتباهی گرفته ام.

"حسین پناهی "
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 20:07
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
شعله زد عشق و من از نو
نو شدم
پر شدم از عشق تو
مملو شدم
شوق شیدایی مرا از من گرفت


من به خود برگشتم از تو
تو شدم

آه ، با تو من چه رعنا می شوم
آه ، از تو من چه زیبا می شوم
عطر لبخنده خدا می گیرم و
شکل آواز پری ها می شوم

با تو من هم جامه ی شب می شوم
هم طپش با گرگره تب می شوم
با تو من هم بستره گلبرگ ها
از شکفتن ها لبالب می شوم
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 19:57
+1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
وقتی خدا داشت بنده هاشو می آفرید..
با قلم نوک طلایی رو پیشونی هاشون..
نوشت..قصیه خوب سرنوشت....
ولی وقتی نوبت به من رسید....
شکست نوک قلم طلا...
خدا..از مرغ غم یه پر گرفت..
روی پیشونی من نوشت قصه ی تلخ
سرنوشت...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/25 - 19:52

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ