یافتن پست: #خدا

alifabregas
alifabregas
"خدا" رو دوست بدار

حداقلش این است که یکی را دوست داری

که روزی به او میرسی........

دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 18:04
+5
saman
saman
در CARLO
از لب دریا و ساحل
هرکه یه خاطره داره
اخه دست خیلیا رو
توی دست هم میزاره
دریا حرفی دارم اما
واسه گلایه دیره
از خدا میخوام که
هیچوقت عشقتو ازت نگیره
اما نارفیقی کردی
کردی عشقمو نشونه
باشه اشکالی نداره
ما خدامون مهربونه
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:58
+6
sasan pool
sasan pool
من عاشق این آرم جدید دانشگاه آزادم خدایش به سیستمش میاد.
آخرین ویرایش توسط sasfh12 در [1392/04/12 - 17:57]
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:55
+3
saman
saman
در CARLO
اما عزیز خسته و داغدار من...

با همه اشتیاقم...

بگذار در سودای با تو بودن بمانم

بگذار هیچ جلوه ای از زمین در تصویر عاشقانه و خدایی خیال من نباشد

بگذار در اشتیاق دیدار تو بمانم...

بگذار نفسهایم در آرزوی دیدار تو به شماره افتد...

بگذار همه آن چیزهایی که خدا بی حضور مادی تو

بر من بخشیده است...دست نخورده بماند

بگذار لطافت انتظار را در سینه پر اندوه خود

به تمامی لمس کنم.....

بگذار افقهای خیالم را برای دیدار تو

به نظاره بنشینم....

بگذار خلوتگاه درونم با هاله ای از نور خدایگونه روحت پوشانده شود...

بگذار در حسرت دیدار تو بمانم...

بگذار سوز و گداز سینه ام....پر جوش بماند...

بگذار پر التهاب بمانم....

بگذار همیشه و برای ابد....

دلتنگ تو بمانم...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:55
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ﺧﺪﺍﯾﺎ ﻧﻤﯾﺸﺪ ﭘﺸﻪ ﻫﻢ ﻣﺜﻞ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺑﺮﻩ ﮐﺎﺭﮐﻨﻪ , ﺧﺴﺘﻪ ﺑﺸﻪ ,
ﺷﺐ ﺑـﮑﭙـﻪ ﯾﻪ ﮔﻮﺷﻪ ؟!!!
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:52
+3
saman
saman
در CARLO
امشب دوباره دلم بی صدا شکست
با گریه ای غریب و غمی آشنا شکست
تا کهکشان غرقه شدن در خیال تو
پرواز کرد و چون مرغی رها شکست
یک عمر من شکستم و با درد ساختم
اما کسی نگفت چرا بینوا شکست
ماندم میان موج غریبی ز اشک و آه
کشتی صبرم از ستم ناخدا شکست
امشب ستاره ها پی دلداری آمدند
اما ز داغ من دلشان تا خدا شکست
باز به داد دلم رسی ای کاش
امشب دوباره دلم بی صدا شکست{-59-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:46
+5
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
ﺁﯾﺎ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﯿﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺭﺩ ﺷﺪﻥ ﺍﺯ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻃﺮﻓﻪ ﺍﮔﺮ ﺩﻭ ﻃﺮﻑ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﻣﯿﻤﯿﺮﯾﺪ !؟
1 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:33
+7
saman
saman
در CARLO
چه روزها که یک به یک غروب شد نیامدی
چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن، تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه

ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوباره صبح، ظهر، نه! غروب شد نیامدی{-31-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 17:30
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
بی خیالی اگر جرم بود ، یکی یقه ی خدا رو میگرفت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 16:50
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو دستشویی پارک بودم که دیدم یکی داره در میزنه..... بعد از 10 ثانیه گفت : سلام چطوری؟

منم خجالت زده گفتم: خوبم مرسی!
گفت: چیکار میکنی؟
گفتم:آدم اینجا چیکار میکنه؟!؟

دوباره گفت :میتونم الان بیام اونجا؟
... ... ... عصبانی شدم گفتم:نه مگه من ازوناشم
یهو دیدم داره میگه:"من بعدا بهت زنگ میزنم. الان یه دیونه ای تو دسشویی داره جواب سوالای منو میده
من :l
مخاطب یارو :o
پشمک فروش پارک :)
دوباره خودم :(
آفتابه هم که بنده خدا غش کرد
2 دیدگاه  •   •   •  1392/04/12 - 16:37
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ