یافتن پست: #خسته

alifabregas
alifabregas
دنیای من
پر از دستهایست
که خسته نمی شوند
از نگه داشتن
نقاب ها . . . !
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 18:02
+5
mamad-rize
mamad-rize
در CARLO
یکرنگ که باشی،
زود چشمشـان را میزنی،
خسته میشوند از رنــگــــ تکراریت،
این روزها دوره ی هاست…
{-15-}{-15-}
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 15:02
+9
binam
binam
امشب خیلی فکر کردم
تمام کلماتی که بین ما رد و بدل میشود
تنها این است
سلام
خسته نباشید
و حتی صبح هم تورا نمبینم تا بگویم
سلام
بسلامت
نمیدانم تا کجا این فاصله ادامه دار میشود
اما بدان حتی اگر همین چند کلمه رابطه ی ما باشد
بازهم میگویم
پدر من بهترین پدر دنیاست



به سلامتیه همه پدرهایی که زحمتکش هستند مخصوصا تو این ماه رمضونی خیلی اذیت میشن.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/21 - 01:28
+8
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
این مردهای غمگین نازنین
این نوشته از وبلاگ خانمی به نام الهام برداشت شده، به نظرم خیلی جالبه و از یک خانم بعید!
یک وقت هایی فکر میکنم مرد بودن چقدر می تواند غمگین باشد. هیچ کس از دنیای مردانه ...نمی گوید. هیچ کس از حقوق مردان دفاع نمیکند. هیچ انجمنی با پسوند «... مردان» خاص نمیشود. مرد ها نمادی مثل رنگ صورتی ندارند. این روزها همه یک بلند گو دست گرفته اند و از حقوق و دردها و دنیای زنان می گویند. در حالی که حق و درد و دنیای هر زنی یکی از همین مردها است. یکی از همین مردهایی که دوستمان دارند. وقتی میخواهند حرف خاصی بزنند هول می شوند. حتی همان مرد هایی که دوستمان داشتند ولی رفتند...
یکی از همین مرد های همیشه خسته. از همین هایی که از 18 سالگی دویدن را شروع میکنند. و مدام باید عقب باشند. مدام باید حرص رسیدن به چیزی را بخورند. سربازی، کار، در آمد، تحصیل... همه از مرد ها همه توقعی دارند. باید تحصیل کرده باشند. پولدار، خوشتیپ، قد بلند، خوش اخلاق، قوی... و خدا نکند یکی از اینها نباشند
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 17:46
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
مرد ها دنیای غمگین صبورانه ای دارند. بیایید قبول کنیم. مرد ها صبرشان از ما بیشتر است. وقت هایی که داد میزنند وقت هایی هم که توی خیابان دست به یقه می شوند وقت هایی که چکشان پاس نمیشود وقت هایی که جواب اس ام اس شب به خیر را نمیدهند وقت هایی که عرق کرده اند وقت هایی که کفششان کثیف است تمام این وقت ها خسته اند و کمی غمگین. و ما موجودات کوچک شگفت انگیز غرغروی بی طاقت را دوست دارند. دوستمان دارند و ما همیشه فکر میکنیم که نکند من را برای خودم نمیخواهد برای زیبایی ام میخواهد، نکند من را برای شب هایش میخواهد؟ نکند من را برای چال روی لپم میخواهد؟ در حالی که دوستمان دارند؛ ساده و منطقی... مرد ها همه دنیایشان همین طوری است. ساده و منطقی... درست بر عکس دنیای ما.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 17:40
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
سلامتی همه خوبا...گلچینا...خسته ها...مشتیا...باادبا...بامراما...بدردبخورا...کسایی که روزقیامت فقط زمین ازدستشون شاکیه اونم بخاطرسنگینی معرفتشون...ارادت.
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 14:55
+2
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
بی تو مرا روز طلایی نبود
فاجعه بود این که جدایی نبود
چون به نگه نقش تو تصویر شد
اشک من از شوق سرازیر شد
اشک کجا گریه ی باران کجا!!!
باده کجا نامه ی یاران کجا!!!
بر سر هر واژه که کاوش کند
عطر تو از نامه تراوش کند
عکس تو و نامه ی تو دیدنیست
بوسه ز نقش لب تو چیدنیست
هر چه نوشتی همه بوی تو داشت
بر دل من مژده ز سوی تو داشت
هر سخنت چون سخن یوسف است
بوی خوش پیرهن یوسف است
من ز غمت خسته ی کنعانی ام
بی تو گرفتار پریشانی ام
مهر تو چون باد بهاری بود
در دل من مهر تو جاری بود
نامه به من عشق سفر می دهد
از سر کوی تو گذر میدهد
نامه ی تو باده ی مرد افکنست
هر سخنت آفت هوش منست
جان و دلم مست جنون می شود
تشنگی ام بر تو فزون میشود
نامه ی تو گر چه خوش و دلکشست
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:58
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
در دل هر واژه گل آتشست
حرف به حرف تو به هرنامه یی
خواندم و دیدم که چه هنگامه یی
نامه ی تو قاصد دنیای عشق
بر دلم آموخت الفبای عشق
هر الفش قد مرا راست کرد
با دل من هر چه دلش خواست کرد
از ب ی تو بوسه گرفتم بسی
نامه نبوسیده به جز من کسی
پ چو نوشتی دل من پر گرفت
آتش عشق تو به دل در گرفت
دال تو بر دل غم دوری نهاد
صاد تو دل را به صبوری نهاد
سین تو سرمایه سود منست
سین همه ی بود و نبود منست
سور و سرورم همه از سین تست
سین اثر سینه ی سیمین تست
شین تو در خاطره شوق آورد
ذال او ما را سر ذوق آورد
لام تو یادیست ز لبهای تو
وان نمکین خنده ی زیبای تو
میم بود شمه یی از موی تو
زانکه معطر بود از بوی تو
نون تو از ناز حکایت کند
های تو از هجر شکایت کند
واو تو پیغام وصال آورد
جان و دل خسته به حال آورد
از سخنت بر تن من جان رسید
حیف که این نامه به پایان رسید
بوسه به امضای تو بگذاشتم
یاد زمانی که تو را داشتم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:55
+5
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
من اگر روح پريشان دارم
من اگر غصه هزاران دارم
گله از بازي دوران دارم
دل گريان،لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
در غمستان نفسگير، اگر
نفسم ميگيرد
آرزو در دل من
متولد نشده، مي ميرد
يا اگر دست زمان درازاي هر نفس
جان مرا ميگيرد
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
من اگر پشت خودم پنهانم
من اگر خسته ترين انسانم
به وفاي همه بي ايمانم
دل گريان، لب خندان دارم
به تو و عشق تو ايمان دارم
دیدگاه  •   •   •  1392/04/20 - 13:52
+4
alireza
alireza
سنگ تراشی به خدایش میگفت : خدایا از سنگ تراشی خسته شده ام زیرا در برابر همه ضعیف است ای کاش من همانند دریایی پر طلاطم بودم

خداوند اورا دریا کرد

مرد مسرور از حالش شد پس از مدتی دید که آبش توسط خورشید بخار میشود پس گفت خورشید از دریا قویتر است من هم میخواهم خورشید شوم و به آرزویش رسید

او خورشید بودو بر جهانی میتابید

که ناگهان ابری آمد و جلوی تابشش را گرف مرد گفت : خدایا ابر هم که از خورشید و دریا قویتر است پس من هم میخواهم ابر شوم

و خداوند اورا ابری زیبا کرد..او در اوج بود و جهان را مینوردید

اما به کوهی برخورد کرد و کوه مانع ادامه راهش شد پس دوباره از خدایش خواست تا کوهی استوار و بلند شود

و خداوند اورا کوهی استوار کرد ...

مرد خوشحال بود که دیگر هیچ چیز اورا نابود نمیکند و همیشه استوار است .. در روزی احساس دردی در وجودش کرد،اطراف را نگاهی کرد ... سنگ تراشی را دید که وجوده اورا با چکشی خورد میکرد .
دیدگاه  •   •   •  1392/04/19 - 17:44
+7

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ