یافتن پست: #خسته

reza
reza
از ماضی ها و مضارع ها خسته ام.. .
دلم برای یک حال ساده ی با تو بودن تنگ است
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:43
+4
reza
reza
عاشقم اهل همین کوچه ی بن بست کناری

که تو از پنجره اش پای به قلب من دیوانه نهادی

تو کجا،کوچه کجا، پنچره ی بازکجا

من کجا ،عشق کجا، طاقت آغاز کجا

تو به لبخند و نگاهی

من دلداده به آهی

بنشستیم، تو در قلب و من خسته به چاهی

گنه از کیست؟

ار آن پنجره باز؟

از آن چشم گنه کار؟

از آن خنده معصوم؟

از آن لحظه دیدار؟
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:40
+5
maryam
maryam
خسته ام از تظاهر به ایستادگی از پنهان کردن زخم هایم زور که نیست ! دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...! چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی ..... میخواهم بکشم کنار !
از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی .....
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 15:13
+4
Pedram
Pedram
خدايا دوست دارم چون هميشه كنارمي تو.خسته كه باشم بيقرارمي تو.دوست دارم چون كه تگيه گاهمي تو. تو گريه هام هميشه پناهمي تو.دوست دارم......
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 12:45
+6
محمد
محمد
هنوز دلخوشی ذهن خسته ام این است که در خیال خودم بی خیال من شدی
دیدگاه  •   •   •  1390/12/18 - 11:36
+7
mah3a
mah3a
رفتی‌ ... دلم شکسته ، قلبم پر درده ...
گلومو بغض و گریه خسته کرده ....
آتیشم میزنه , شبام چه سرده..
2 دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 18:29
+4
mah3a
mah3a
زن هرگز از زندگی خسته نمی شود تا وقتی که زندگی از درون او می جوشد
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 18:25
+2
sasan pool
sasan pool
‫میدانی...
بعضـی ها را هرچه قدر بـخوانی ... خسته نمیشوی !
بعضـی ها را هرچه قدر گوش دهی ... عادتــــ نمیشوند !
بعضـی ها هرچه تکرار شوند ... باز بکرند و دستــ نـخورده !
دیده ای ؟!
... ... شنیده ای ؟!
بعضـــی ها بی نهایتـــ ــ ـند !
مـــــثل مـــــادر
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 18:08
+1
sasan pool
sasan pool
‫امشب به رسم عاشقی یادی ز یاران میکنم
در غربتی تاریک و سرد ، از غم حکایت میکنم
امشب وجودم خسته است ، از سردی دلهای سرد
آیا تو هم در یاد من هستی در این شبهای درد ؟
آره الان پیش عشق جدیدش نشسته داره به ریشت می خنده.
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 17:55
+1
hadith
hadith
تقدیم به ...
شادم كه در شرار تو مي سوزم
شادم كه در خيال تو مي گريم
شادم كه بعد وصل تو باز اينسان در عشق بي زوال تو مي گريم
پنداشتي كه چون ز تو بگسستم ديگر مرا خيال تو در سر نيست
اما چه گويمت كه جز اين آتش بر جان من شراره ديگر نيست
شب ها چو در كناره نخلستان كارون ز رنج خود به خروش آيد
فريادهاي حسرت من گوئي از موج هاي خسته به گوش آيد
شب لحظه اي بساحل او بنشين تا رنج آشكار مرا بيني
شب لحظه اي به سايه خود بنگر تا روح بي قرار مرا بيني
من با لبان سرد نسيم صبح سر مي كنم ترانه براي تو
من آن ستاره ام كه درخشانم هر شب در آسمان سراي تو
غم نيست گر كشيده حصاري سخت بين من و تو پيكر صحراها
من آن كبوترم كه به تنهائي پر مي كشم به پهنه درياها
شادم كه همچو شاخه خشكي باز در شعله هاي قهر تو مي سوزم
گوئي هنوز آن تن تبدارم كز آفتاب شهر تو مي سوزم
در دل چگونه ياد تو مي ميرد ياد تو ياد عشق نخستين است
ياد تو آن خزان دل انگيزيست كاو را هزار جلوه رنگين است
بگذار زاهدان سيه دامن رسوا ز كوي و انجمنم خوانند
نام مرا به ننگ بيالايند اينان كه آفريده شيطانند...
دیدگاه  •   •   •  1390/12/17 - 00:54
+2

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ