یافتن پست: #خلاص

fingliiiiiiii
fingliiiiiiii
سلاآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآم

خوشگلا.......

خوشتیپا......

خلاصه سلام به همه پاتوقیای گل.......
دیدگاه  •   •   •  1392/06/27 - 16:34
+12
-1
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
اصفهانیه به زنش میگد:
اسمی 4تا حیوونو بوگو كه با خ شروع بشد و با دال خلاص.
زنه میگد:
خان داداشد،
خارد،
خدا بیامرز آقاد،
خیر ندیده نند=))=)))))=)))))
(کوچیک دوستای اصفهانیمم هستم)
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 15:06
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
امروز یه دختره تو پیاده رو زرتی خورد زمین!!
خلاصه رفتم زیر بغل دوست پسرشو گرفتم
که از خنده داشت میمرد.
دیدگاه  •   •   •  1392/06/25 - 15:03
xroyal54
xroyal54

فروردین : انتظار به پایان رسید و بعد از سالها انتطار و فراز و نشیب و غم و غصه و اشک و نا امیدی، به زودی ازدواج می کنی و به خانه بخت می روی، اما شب عروسی هنگام صرف شام برق می رود و داماد فرار می کند.





اردیبهشت: کسی در این دنیا هست که هر لحظه به تو فکر می کند و بی تو زنده نیست و نفس نمی کشد و قلبش نمی زند و اگر با او تماس نگیری، به کما می رود.او به زودی به خواستگاریت میاید و تو را با اسب سفید به قصر خوشبختی ها می برد.





خرداد : امروز دوست مامانت بعد از سالها زنگ می زنه خونه شما و با مامانت حرف می زنه و تورو واسه پسرش خواستگاری می کنه . البته تا سه سال دیگه نمی تونید ازدواج کنید چون پسره زندانه و سه سال از حبسش مونده.





تیر: تو با هر کسی که ازدواج کنی یکسال نشده پست می دن و باز برمی گردی خونه بابات.





مرداد : تا ۴۳ روز دیگه ازدواج می کنی با پسر مورد علاقه ات و تا ۳۴۲ روز دیگه بچه دار میشین پسره اسمشو می زارین بهرام بعد از ۷۴۰ روز دیگه بچه دومت بدنیا میاد که اونم پسره اسمش می زارین شهرام و ….





شهریور : هر خواستگاری که واست میاد بعلت نامعلومی بعد از سه روز ناپدید میشه و دیگه خبری ازش نمیشه.





مهر : تا یکسال دیگه ازدواج می کنی اما شوهرت معتاد ازآب در میاد و طلاق میگیری بعد از یکسال باز ازدواج می کنی اما اون یکی هم معتاد در میاد و باز طلاق دوباره یکسال صبر می کنی و باز ازدواج می کنی در ازدواج سوم موفق میشی و پسر یک کارخونه دار میلیاردر و فوق العاده زیبا تو رو میگیره و کلی خوشبخت میشی.





آبان :پسری که همیشه در دانشگاه از تو جزوه می گیرد، هیچ فکری در کله اش ندارد و فقط عادت کرده از تو کمک بگیرد، نه قیافه داری، نه اخلاق. چرا این جوری فکر می کنی که باید در دوران دانشگاه ازدواج کنی؟ خلاصه بگم تا آخر عمر واست خواستگار نمیاد الکی منتظر نباش.





آذر:دوتا خواستگار سمج تا ۲ ماه آینده میان خواستگاریت که هر دو دیوانه وار عاشقتن و وقتی می فهمن یک خواستگار دیگه داری با هم دعواشون میشه (دعوای عشقی) و هر دو با ضربات چاقو به قلب هم می زنن و هر دو می میرن. و تو تا آخر عمرت می مونی خونه بابات!





دی: به زودی با نویسنده محبوبت آشنا می شوی و از تو خواستگاری می کند. اما چند ماه بعد با بهانه های مختلف از ازدواج با تو منصرف می شود. تو دلیل این عمل او را نمی فهمی، اما به زودی متوجه می شوی رمانی از او منتشر شده که شخصیت های آن بسیار شبته تو و پدر و مادر و خواهر و برادر و فامیلهایت هستند و در مقدمه کتاب هم توضیح داده که برای دستیابی به این داستان واقعی، مجبور شده به دختری زشت پیشنهاد ازدواج بدهد.





بهمن : امروز همه از این که به زودی ازدواج می کنی خوشحال هستند، چون از دست غرغرهایت راحت می شوند و از این به بعد شوهر بیچاره ات است که باید تو را تحمل کند.





اسفند : عید نوروز بعدی عروسیته و با اونی که سالها منتظرش بودی ازدواج می کنی واسه ماه عسل، با کشتی شخصی داماد میرین به یک ویلا توی یک جزیره زیبا در اسپانیا! اما کشتی وسط راه میخوره به کوه یخ و غرق میشه! شوهرت تو رو سوار یه تخته میکنه و چون اون تخته تحمل وزن دوتاتون رو نداشته ، تخته رو ول میکنه و تو آب یخ میزنه و میمیره !تو هم برمیگردی خونه بابات و تا آخر عمر شوهر گیرت نمیاد!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/22 - 21:09
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



فرشته اومدی از دور چطوره حال و احوالت
.
یه كم تن خسته راهی غبار ه رو پر و بالت
.
فرشته اومدی از دور ببین از شوق تابیدم
.
می دونستم میایی حالا تو رو من خواب میدیدم
.
چه خوبه اومدی پیشم تو هستی این یه تسكینه
.
چقد آرامشت خوبه چقد حرفات شیرینه
.
... فرشته آسمون انگار خلاصه ست تو دو تا بالت
.
تو میگی اخرش یه شب میان از ماه دنبالت
.
میاین میری نمی مونی تو مال آسمونایی
.
زمین جای قشنگی نیست برای تو كه زیبایی
.
تو میری آره میدونم نمیگم كه بمون پیشم
.
ولی تا لحظه رفتن یه عالم عاشقت میشم





دیدگاه  •   •   •  1392/06/21 - 20:15
+1
korosh
korosh

دوباره فنایی دوباره دربی / همه چی آرومه!


پرسپولیس نیوز : محمد فنایی همچنان اعتقادی به پنالتی در دربی ندارد.


عادل فردوسی پور بار دیگر محمد فنایی را به عنوان کارشناس داوری دربی انتخاب کرد. کارشناسی که با قضاوت های فصل گذشته اش در خصوص مسائل داوری دربی حاشیه های فراوانی ایجاد کرد ، مسابقه ای که در آن سه صحنه مشکوک پرسپولیس درون محوطه جریمه استقلال به نمایش در آمد و فنایی در هیچ کدام اعتقادی به پنالتی نداشت.


 


این بار هم فنایی در برنامه نود پس از دربی به عنوان کارشناس داوری دعوت شد و جالب است در صحنه هایی به مراتب عادی تر در مسابقه های سپاهان - راه آهن و فجرسپاسی - داماش اعتقاد داشت داور باید پنالتی اعلام می کرد اما هنگام تحلیل بازی پرسپولیس و استقلال معتقد بود زمین خوردن بازیکن پرسپولیس با تنه پژمان منتظری طبیعی بوده و خطایی رخ نداده.


 


فنایی در خصوص خطاهای شدید امیرحسین صادقی و نکونام روی صادقیان و خلعتبری که منجر به مصدومیت این بازیکنان شد هم اعتقادی به جریمه بازیکنان حتی با کارت زرد نداشت.


 


این کارشناس داوری معتقد بود یک بازیکن از پرسپولیس و یک بازیکن از استقلال باید به دلیل تکل خشن از بازی اخراج می شدند. همچنین پس از تکرار پخش صحنه های فنایی بار دیگر لگد شدید نکونام روی صورت خلعتبری را دید و این بار معتقد بود این بازیکن نباید به عنوان مرد اخلاق دربی انتخاب می شد اما همچنان عمدی در کارش نبود و خطایی رخ نداد.


 


فنایی در خصوص اظهارات دایی که گفته داور می خواست بازی را در بیاورد : انتخاب فغانی انتخاب بسیار خوبی بود چراکه رفتن وی به جام جهانی می تواند برای مملکت ما افتخارآفرین باشد. البته فغانی شانس آورد در محوطه های جریمه اتفاقی رخ نداد.


 


جالب این جاست در این برنامه صحنه سرنگونی پیام صادقیان درون محوطه جریمه استقلال اصلا به تصویر کشیده نشد! در حالی که این برخورد در جریان خلاصه بازی در همین برنامه نود پخش شده بود.

دیدگاه  •   •   •  1392/06/19 - 13:05
+3
korosh
korosh

عروسي رفتن دخترها:

 


دو، سه هفته قبل از عروسي، دغدغه ي خاطرش اينه كه : من چي بپوشم؟!
توي اين مدت هر روز يا دو روز يه بار " پرو" لباس داره...
اون دامن رو با اين تاپ ست مي كنه، يا اون شلوار رو با اون شال!!
ممكنه به نتايجي برسه يا نرسه! آخر سر هم مي ره لباس مي خره!!
بعد از اينكه لباس مورد نظر رو انتخاب كرد...حالا متناسب رنگ لباس، رنگ آرايش صورتش و تعيين مي كنه...اگر هم توي اين مدت قبل از مهموني، چيزي از لوازم آرايش مثل لاك و سايه و...كه رنگهاشو نداره رو تهيه مي كنه...
حتي مدل مويي كه اون روز مي خواد داشته باشه رو تعيين مي كنه...مثلا ممكنه " شينيون" كنه يا مدل دار سشوار بكشه...!
البته سعي مي كنه با رژيم غذايي سفت و سخت تناسب
اندامشم حفظ بكنه...
يه رژيمي هم براي پوست صورت و بدنش مي گيره..! مثل پرهيز از خوردن غذاهاي گرم!
ماسك هاي زيادي هم مي زاره، از شير و تخم مرغ و هويج و خيار و توت فرنگي و گوجه فرنگي(اينا دستور غذا نيستا!!)گرفته تا ليمو ترش
خوب، روز موعود فرا مي رسه!
ساعت 8 صبح از خواب بيدار مي شه( انگار كه يه قرار مهم داره) بعد از خوردن صبحانه، مي پره تو حموم،...بالاخره ساعت 10 تا 10:30 مي ياد بيرون...( البته ممكنه يه بار هم تو حموم ماسك بزاره...كه تا ساعت 11 در حمام تشريف داره!)
بعد از ناهار...!
لباس مي پوشه مي ره آرايشگاه، چون چند روز قبلش زنگ زده و وقت آرايشگاه گرفته براي ساعت 1:30 بعد از ظهر...
توي آرايشگاه كلي نظر خواهي مي كنه از اينو اون كه چه مدل مويي براش بهترتره، هر چي هم ژورنال آرايشگر بنده خدا داره رو مي گرده آخر سر هم خود
آرايشگر به داد طرف مي رسه و يه مدل بهش پيشنهاد مي كنه و اونم قبول مي كنه!!
ساعت 3 مي رسه خونه... بعد شروع مي كنه به آرايش كردن...!
بعد از پوشيدن لباس كه خيلي محتاطانه صورت مي گيره( كه مدل موهاش خراب نشه) يه عكس يادگاري از چهره ي زيباش مي گيره كه بعدا به نامزد آينده اش نشون بده!!
ساعت 8 عروسي شروع مي شه...يه جوري راه مي افته كه نيم ساعت زودتر اونجا باشه!


عروسي رفتن پسرها:

اگر دو، سه هفته قبل بهشون بگي يا دو، سه ساعت قبل هيچ فرقي نمي كنه!!
روز عروسي، ساعت 12 ظهر از خواب بيدار مي شه... خيلي خونسرد و ريلكس! صبحانه خورده و تمام برنامه هاي تلويزيون رو مي بينه!
ساعت 6 بعد از ظهر، اون هم حتما با تغيير جو خونه كه همه دارن حاضر مي شن يادش مي افته كه بعله...عروسي دعوتيم..!
بعد از خبر دار شدن انگار كه برق گرفته باشنش...! مي پره تو حموم...
توي حموم از هولش، صورتشم با تيغ مي بره...!!( بستگي به عمق بريدن داره، ممكنه مجبور بشه با همون چسب زخم بره عروسي!)
ريش هاش زده نزده( نصف بيشترو تو صورتش جا مي زاره!!)از حموم مي ياد بيرون...
ساعت 6:30 بعد از ظهره...هنوز تصميم نگرفته چه تيپي بزنه، رسمي باشه يا اسپرت...!
تازه يادش مي افته كه پيرهنشو كه الان خيلي به اون شلوارش مي ياد اتو نكرده! شلوارشم كه نگاه مي كنه مي بينه چند روز پيش درزش پاره شده بوده و يادش رفته بوده كه بگه بدوزن..!!
كلي فحش و بد و بيراه به همه مي ده كه چرا بهش اهميت نمي دن و پيرهنشو تو كمد لباساش بوده رو پيدا نكردن و اتو نكردن و شلوارشو چرا از علم غيبشون استفاده نكرد كه بدونن كه نياز به دوختن داره...!
خلاصه...بالاخره يه لباس مناسب با كلي هول هول كردن پيدا مي كنند و مي پوشه(البته اگر نياز بود كه حتما به كمد لباس پدر و بردار هم دستبرد مي زنه!!)ساعت 8 شب عروسي شروع مي شه، ساعت 9:30 شب به شام عروسي مي رسه..! البته اگر از عجله ي زيادش، توي راه تصادف نكرده باشه دير تر از اين به عروسي نمي رسه!!
دیدگاه  •   •   •  1392/06/18 - 11:44
+3
behzadsadeghi
behzadsadeghi
خـــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــدایا… صورت حساب لطفا… باقیشم مال خودت…                                                                                                                                                                                         منو خلاص کن سیر شدم از زندگی. . .
دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 23:27
+3
korosh
korosh

روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و


همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه


خلاصه


همسرغضنفر گفت :حال ما چه طور از احوال تو با خبر بشیم؟؟؟؟


غضنفر گفت: من برای تو نامه مینویسم....


همسرش گفت: ولی نه تو نوشتن بلدی و نه من خوندن !!!!!!!!!!!!!!!!!


غضنفر گفت من برای تو نقاشی میکنم ... تو که بلدی نقاشی های منو بخونی مگه نه ؟؟؟؟؟؟


خلاصه


غضنفر به سفر رفت و بعد از دو ماه این نامه به دست زنش رسید ..


این شما و این هم نامه ببینید چیزی میفهمید!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟


+
+
+


 


نامه اسرار آمیز غضنفر به زنش


 




+
+
+

شما چیزی فهمیدید !!!!!!!من که نفهمیدم


این نامه رو فقط همسر غضنفر میفهمه چی نوشته شده


+
+
+


حال ترجمه از زبان همسرش


خط اول :حالت چه طوره زن ؟


خط دوم :بچه ها چه طورن ؟


خط سوم : مادرت چه طوره ؟


خط چهارم :شنیدم سر و گوش ت می جنبه!!!


خط پنجم : فقط برگردم خونه....


خط ششم : می کشمت


خط هفتم :غضنفر از آلمان...


+


+


+


+


+


ها ها ها ها خوش تون اومد



دیدگاه  •   •   •  1392/06/17 - 10:52
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
به سلامتی دهه هفتادیا که
اومدن تیپ خودشونو بزنن خیابونا پر
گشت ارشاد شد
اومدن کنکور بدن برداشتن آزاد و
سراسری رو یکی کردن
اومدن برن دانشگاه،دخترونه پسرونه
کردن
اومدن معافیت بگیرن 99 درصد معافیت
سربازی رو لغو کردن
اومدن گواهنامه بگیرن سنه گرفتنه
گواهنامه 20 سال شد
خلاصه بگم که رفتن توالت موقع اتمام کار
دیدن آب قطعه
دیدگاه  •   •   •  1392/06/13 - 20:55
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ