یافتن پست: #خنده

Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi
تو به افتادن من درخيابان خنديدي ومن همه حواسم به چشمان مردم شهر بود كه عاشق خنده ات نشوند !!! {-38-}
دیدگاه  •   •   •  1392/08/8 - 11:53
+4
saman
saman


گفتم : دل ميخري؟!


پرسيد چند؟!


گفتمش: دل مال تو، تنها بخند.


خنده کرد و دل ز دستانم ربود


تا به خود باز آمدم او رفته بود دل


 ز دستش روي خاک افتاده بود


جاي پايش روي دل جا مانده بود



دیدگاه  •   •   •  1392/08/7 - 17:33
+3
saman
saman
عکس های خنده دار
دیدگاه  •   •   •  1392/08/7 - 17:32
+4
sahar
sahar

هواى پاييز, چند تا هم صحبت صداى بازى بچه ها و خنده بزرگا,بوى غذاى ايرونى ك كل خونه رو پركرده يه فضاى خيلى صميمى اى شده اصن 

دیدگاه  •   •   •  1392/08/7 - 12:52
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
من چیستم ؟

افسانه ای خموش در‌ آغوش صد فریب

گرد فریب خورده ای از عشوه نسیم

خشمی که خفته در پس هر درد خنده ای

رازی نهفته در دل شب های جنگلی

.

من چیستم ؟

فریادهای خشم به زنجیر بسته ای …

بهت نگاه خاطره آمیز یک جنون

زهری چکیده از بن دندان صد امید

دشنام پست قحبه ی بدکار روزگار

.

من چیستم ؟

بر جا ز کاروان سبک بار آرزو

خاکستری به راه

گم کرده مرغ دربه دری راه آشیان

اندر شب سیاه

.

من چیستم ؟

یک لکه ای زننگ به دامان زندگی

و زننگ زندگانی آلوده دامنی

یک ضحبه ی شکسته به حلقوم بی کسی

راز نگفته ای و سرود نخوانده ای

.

من چیستم ؟





.

من چیستم ؟

لبخند پر ملامت پاییزی غروب

در جستجوی شب

یک شبنم فتاده به چنگ شب حیات

گمنام و بی نشان

در آرزوی سرزدن آفتاب مرگ................
دیدگاه  •   •   •  1392/08/3 - 18:52
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



دست هایم ...
چه هیجانی دارند برای نوازش تو ؛
و سرت را روی پای من
که میگذاری چقدر داریی ام زیاد میشود...
نگاهم مسکین تر از آن است که خنده های تو رافراموش کند...

زیباتر بخند
وقتی که میخندی چقدر دنیا
به خنده های تو می آید





دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 21:58
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



همیشه که نه ؛
گاهی آدمی دلش برای فاصله‌ها هم تنگ می‌شود ..
فاصله‌ چشم‌ها تا لب
فاصله‌ خنده تا خنده‌ای دیگر
و هر فاصله‌ ای که شبیه دلتنگی
حس نیست شدن چیزی را می‌ دهد , که هنوز هست ..




دیدگاه  •   •   •  1392/08/2 - 20:04
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
ذهنم آشفته،

خواب هایم پریشان،

خنده هایم فتوشاپی ،

درد و دل هایم با کتیبه کلوب و وبلاگ !

میزان همدردی ها هم با لایک و کامنت !!!

و

تکرار پشت تکرار


(عِرفاerfa)
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 16:26
+5
roya
roya
تصاویر خنده دار جدید
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 14:45
+4
ehsan mohammadi
ehsan mohammadi
توی یه پارک تو سیدنی استرالیا دو مجسمه بودند یک زن و یک مرد.
این دو مجسمه سالهای سال های سال روبرو هم با فاصله کمی
ایستاده بودند و در چشم های هم خیره بودند و لبخند میزدند.
یه روز صبح یک فرشته پیش آنها آمد و گفت چون شما دو مجسمه
خوبی بودبد من بزرگترین آرزو شما را برآورده خواهم کرد.من شما
را به مدت 30 دقیقه تبدیل به انسان خواهم کرد و شما کار خود را
انجام دهید.
دو مجسمه تبدیل به انسان شدن و با لبخندی به پشت درختان و
بوته ها دویدن که پشت آنها چند کبوتر بودند.فرشته زمانی که صدای
خنده های دو فرشته را میشنید بسیار خوشحال میشد.
15دقیقه گذشت و دو مسجمه از پشت بوته ها بیرون آمدند
فرشته نگاهی به ساعت کرد و گفت هنوز 15 دقیقه از وقت شما
باقی مانده نمیخواهید ادامه دهید؟
مسجمه مرد با نگاه شیطنت آمیزی به مجسمه زن نگاه کرد و گفت:
میخواهی یک بار دیگر این کار لذت بخش را انجام دهیم؟
مسجسمه زن نگاهی کرد و گفت:
باشه اما این بار تو کبوتر نگه دار من برینم رو سرش!!!!
نکترو گرفتی لایک بززززززن
دیدگاه  •   •   •  1392/08/1 - 12:38
+3

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ