رضا
حالا که تموم شد،تو هم داری می ری مبادا که دست کسی رو بگیری خدایا نگاه کن دست تو چه وقتی پر از اشکم اما می خندم به سختی گلومو رها کن تو ای هق هق من می مردم برا اون،نبود عاشق من مبدا که عشقم تو قلبش بمیره می ترسم که دست کسی رو بگیره بگین کاری اینبار ازم بر نیومد بگین کم آوردم یا صبرم سر اومد بگین باز بیاد و به قلبم بشینه بگین جای اسمش هنوز نقطه چینه تو احساس من رو چه راحت ربودی اگر من شکستم مقصر تو بودی مگر منرو در حد مردن ندیدی؟ تو دلـخر نبودی،چـرا دل بـــــ[!]؟ دلم روز و شبها تو تنهایی سر کرد بگین که تموم دعاهاش اثر کرد بگین اونو دست خدامون سپردم بگین مقصر نبودم،ولی پاشو خودرم بگین خیلی وقته که صبرم سر اوم
رضا
عشق یعنی ذره ذره سوختن عشق یعنی همچو شمع افروختن عشق یعنی مبتلا گشتن به درد
محسن رضایی ناظمی
گفتمش: دل مي خري !؟ پرسيد چند؟! گفتمش :دل مال تو ،تنها بخند. خنده كرد و دل زدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل زدستش روي خاك افتاده بود جاي پايش رويه دل جا مانده بود
رضا
همسفر خسته ام از این همه راه خسته از نای و نی و این همه اه راه ، تکرار زمان است چرا همسفر فاش بگو راز چرا اری از ایینه ها نیست نشان ان نشان های نهان نیست عیان اندر این نبض ِ زمان ، گیج منم مات و مبهوت ِ دل ِ ریش منم هوشیارم ز دل ِ خویش چرا ان که مستم بکند ، نیست چرا همسفر گرچه رهایم کردی راست گو ، ره به کجا اوردی نکند باز به من می خندی زین که پروانه شدم می خندی خنده کن تا که منم سوز شوم بنواز تا که منم کوک شوم ره به تنهایی من می گرید همسفر ، باش ، دلم می گرید خُنک ان روز که اندر پیش است دل ِ زهر خورده ی من در نیش است باش تا سایه ای بر من باشی وین دل زخم ، تو ، مرهم باشی
vahid lahiji
گفتمش : دل مي خري ؟ برسيد چنده؟ گفتمش : دل مال تو، تنها بخند ! خنده كرد و دل زدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روي خاك افتاده بود جاي بايش روي دل جا مانده بود ...
حالا که تموم شد،تو هم داری می ری
1390/10/16 - 12:28مبادا که دست کسی رو بگیری
خدایا نگاه کن دست تو چه وقتی
پر از اشکم اما می خندم به سختی
گلومو رها کن تو ای هق هق من
می مردم برا اون،نبود عاشق من
مبدا که عشقم تو قلبش بمیره
می ترسم که دست کسی رو بگیره
بگین کاری اینبار ازم بر نیومد
بگین کم آوردم یا صبرم سر اومد
بگین باز بیاد و به قلبم بشینه
بگین جای اسمش هنوز نقطه چینه
تو احساس من رو چه راحت ربودی
اگر من شکستم مقصر تو بودی
مگر منرو در حد مردن ندیدی؟
تو دلـخر نبودی،چـرا دل بـــــریدی؟
دلم روز و شبها تو تنهایی سر کرد
بگین که تموم دعاهاش اثر کرد
بگین اونو دست خدامون سپردم
بگین مقصر نبودم،ولی پاشو خودرم
بگین خیلی وقته که صبرم سر اومد
بگین کاری کرده که دادم در اومد
بگین خیسه اشکه همه تار و پودم
بگین تا بدونـــــه مقصـــــر نبودم
راستی الان عزیز من سرت رو شونه ی کیه؟
صـــــدای خنده های تو الان تو خونه ی کیه؟
روزای خوب زندگیم تمومشون صرف تو شد
می گفتی راهمون جداست،آخرشم حرف تو شد!