می دانی یک وقت هایی باید روی یک تکه کاغذ بنویسی تـعطیــل است و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت باید به خودت استراحت بدهی دراز بکشی دست هایت را زیر سرت بگذاری به آسمان خیره شوی و بی خیال ســوت بزنی در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند آن وقت با خودت بگویـی بگذار منتـظـر بمانند !!!*
به سلامتی من منی که الان دلم واسه یه بی معرفت تنگه منی که بغضمو جلو همه قورت میدم,که یه وقت گریه نکنم منی که هر آهنگی گوش میدم,فقط یاد یه نفر میفتم!!! منی که تا میام حرف بزنم و کاری کنم سریع میگم:بیخیال! منی که شبا از تنهایی و بی رویا بودن,با هدفون تو گوش میخوابم منی که این روزا تو دنیای مجازی غرق شدم منی که حتی دیگه نمیدونم چه مرگمه,و چه ریختی باید خودمو خالی کنم منی که نامردی رو در حقم تموم کردن,و هنوزم دلم بلد نیست نبخشتشون آره رفیق به سلامتی من منی که حال و روزم شدید طوفانیه
دخدره هیکلش اندازه پاندای کونگ* فو کاره ها اونقد که با 2تا آفتابه هم پایین نمیره ها اونوقت توپروفایلش نوشته: "آنقدر ظریفم ، که با یک نگاه بی* محبت میشکنم ... "عزیزم شما با تبـر نادرشاه افشار هم نمی*شکنی !برو با خیال راحت به زندگیت برس !!