یافتن پست: #خیال

♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

اکبرپور: رقابت در پست‌های مختلف به نفع ماست/ امسال بازی‌های استقلال پُر از تماشاگر است




ادامه مطلب در دیدگاه


 

1 دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 15:40
+3
saman
saman
در CARLO
یادمه اولین بار که رفتم بانک برای چک پاس کردن سعی کرده بودم که همه جوانب رو در نظر بگیرم.شناسنامه و کارت ملی و گواهینامه و .... برده بودم و همچنین از این و اون سوال کرده بودم که باید چکار کنم.
یادمه اون روز بانک هم خیلی شلوغ بود.نوبت من که شد چکو دادم به یارو که برام نقدش کنه.بعد گفت کارت شناسایی،که منم دادمش.بعد گفت آقا چرا چکتو پشت نویسی نکردی؟؟
منم که منظورشو نمیفهمیدم گفتم یعنی چکار کنم؟
اونم گفت مشخصاتتو پشتش بنویس.منم تو اون شلوغی ازش گرفتم تا بنویسم.البته برگ چک تا شده بود و منم همونطوری ازش گرفتم و نگاهی به اون قسمت تا شدش نکردم .عینا اینطوری نوشتم:
نام: سامان
نام خانوادگی:فخارس
تاریخ تولد:25/03/71
.
.
.
.
بعد با خیال راحت دادم به یارو
یکدفعه برگشت بهم گفت اینا چیه نوشتی؟این طرف چک جای عنوان و نام و نام خانوادگی هست شما باید فقط اینارو پر میکردی
بعد یه یارویی از پشت سرم به مسئول بانک گفت مگه چطوری نوشته؟میشه ببینم؟اون نامرد هم برگ چک رو گرفت بالا...تا ته صف همه خندیدن
دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:55
+3
saman
saman
در CARLO
به نظر من آدمها دو دسته اند:

یا از من پولدارترن که بهشون میگم مال مردم خور یا بی پول ترن که بهشون میگم گدا گشنه

یا بهتر از من کار میکنن که بهشون میگم خایه مال یا کمتر کار میکنن  که بهشون میگم خایه مال

یا از من سرسخت ترن  که بهشون میگم کله خر یا  بی خیال ترن که بهشون میگم ببو

یا از من هوشیارترن که بهشون میگم فضول یا ساده ترن که بهشون میگم هالــو

یا از منخایه مال ترن که بهشون میگم کس خل یا از من محتاط ترن که بهشون میگم بی خایه

یا از من دست و دل باز ترن که بهشون میگم ولخرج یا اهل حساب و کتابن که بهشون میگم چس خور

یا از من بزرگترن که بهشون میگم گنده بگ یا کوچیکترن که بهشون میگم فسقلی

یا از من مردم دار ترن که بهشون میگم بوقلمون صفت یا رو راست ترن که بهشون میگم احمق

خدا رو شکر که بقیه ی ایرانیا مثل من فکر نمیکنن والا معلوم نیست مملکتمون به چه روزی می افتاد !

دیدگاه  •   •   •  1392/05/3 - 12:14
+4
Mohammad Mahdi
Mohammad Mahdi


در من تنیده راز خیال‌های مبهم تو آنجا که حلزون‌های لزج لابلای برگ‌هایم می‌لولند آرام...! منتظر ماندم دست‌هایت را باز کنی صدایم بزنی انگشت‌هایت را بلغزانی بر ساقه‌هایم؛ حلزون‌ها را برداری و به کوچه بسپاری منتظر ماندم پر از هیاهوی تکرار ساعت


دیدگاه  •   •   •  1392/05/2 - 20:58
+6
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
ادم ها گاهی انقدر به راحتی همه چیز را فراموش میکنند که تو شک می کنی که شاید ان چیزها اصلا وجود نداشته اند....
جز در خیال تو...
دیدگاه  •   •   •  1392/05/1 - 14:57
+7
*elnaz* *
*elnaz* *
من ... #من ... #من #داده #ام............ فقط کمی



بی حوصله ام



آسمان روی سرم سنگینی میکند



روزهایم کـــــــــــــــش آمده



هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم



باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم



روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند



چون من خوبم ... من آرامم... من قول داده ام...



تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد



اما شبها............................   

                                    
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 18:42
+4
*elnaz* *
*elnaz* *
چه ماهریست فکر و خیال را میگویم وقتی که دانه دانه را می کند . . ....

                                                
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 17:58
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نیمه شب آواره و بی حس و حال – در سرم سودای جامی بی زبان

پرسه ای آغاز کردیم در خیال – دل به یاد آورد ایام وصال

از جدایی یک دو سالی میگذشت – یک دو سال از عمر رفت و برنگشت

دل به یاد آورد اول بار را – خاطرات اولین دیدار را

آن نظر بازی و آن اسرار را – آن دو چشم مست آهو وار را

همچو رازی مبهم و سربسته بود – چون من از تکرار او هم خسته بود

آمد و هم آشیان شد با من او – همنشین و هم زبان شد با من او

خسته جان بودم که جان شد با من او – ناتوان بود و توان شد با من او

دامنش شد جایگاه خستگی – این چنین شد آغاز دلبستگی

وای از آن شب زنده داری تا سحر – وای از آن عمری که با شد به سر

مست او بودم ز دنیا بی خبر – دم به دم این عشق میشد بیشتر

آمد و در خلوتم دم ساز شد – گفتگوها بین ما آغاز شد

گفتمش در عشق پابرجاست دل – گرگشایی چشم و دل زیباست دل

گرتو زورقمان شوی دریاست دل – بی تو شامی بی فرداست دل

دل به عشق روی تو ویران شده – در پی عشق تو سرگردان شده

گفت در عشق وفادارم بدان – من تو را بس دوست میدارم بدان

شوق وصلت را به سر دارم بدان – چون تویی محمول خمانم بدان

با تو شادی میشود غمهای من – با تو زیبا میشود فردای من

گفتمش عشقت ز دل افزون شده – دل به جادوی رخت افسون شده

جز تو هر یادی به دل مدفون شده – عالم از زیبائیت مجنون شده

در سرم جز عشق تو سودا نبود – بهر کس جز او در این دنیا نبود

دیده جز بر روی او بینا نبود – همچو عشق من هیچ گل زیبا نبود

خوبی او شهره آفاق بود – در نجابت در نکوهی طاق بود

روزگار : روزگار اما وفا با ما نداشت – طاقت خوشبختی ما را نداشت

پیش عشق ما سنگی گذاشت – بی گمان از مرگ ما پروا نداشت

آخر این قصر هجران بود و بس – حسرت و رنج فراوان بود و بس

یار ما را از جدایی غم نبود – در غمش مجنون و عاشق کم نبود

بر سر پیمان خود محکم نبود – سهم من از عشق جز ماتم نبود

با من دیوانه پیمان ساده بست – ساده هم آن عهد و پیمان را شکست

بی خبر پیمان یاری را گسست – این خبر ناگاه پشتم را شکست

آن کبوتر عاقبت از بند رست – رفت و با دلدار دگر عهد بست

با که گویم آنکه هم خون من است – جسم جان و تشنه خون من است

بخت بدبین وصل او قسمت نشد – این گدا مشمول آن رحمت نشد

آن طلا حاصل به این قیمت نشد – عاشقان را خوشدلی تقدیر نیست

با چنین تقدیر بد تدبیر نیست – از غمش با دود و دم همدم شدم

باده نوش غصه او من شدم – مست مخمور خراب از غم شدم

ذره ذره آب گشتم کم شدم – آخر آتش زد دل دیوانه را

سوخت بی پروا پر پروانه را – عشق من : عشق من از من گذشتی خوش گذر

بعد از تو حتی اسم من را نبر – خاطراتم را تو بیرون کن ز سر

دیشب از کف رفت – فردا را نگر

آخرین یکبار از من بشنو پند – بر من و بر روزگارم دل مبند

عاشقی را دیر فهمیدی چه سود – عشق دیرین گسسته تار و پود

گرچه آب رفته باز آید به رود – ماهی بیچاره اما مرده بود
دیدگاه  •   •   •  1392/04/30 - 02:35
+8
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
دانلود آهنگ قسمت با صدای حسین توکلی



[لینک]
آخرین ویرایش توسط ramin-rtbm در [1392/04/29 - 15:43]
5 دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 15:29
+4
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

کمی زیستن در رویا به خاطر انطباق دادن زندگی با رویا ،گناه نیست... آنچه اشتباه محض است فرورفتن در رویاست و بر نیامدن... در مه مصنوعی غرق شدن....قطع ارتباط با روزمرگی.... مه تخیلی ،بیشترین خطرش در این است که انسان در درون آن گم شود و از سکونتگاه خود بسیار دور بیفتد..... باز نگشتنی.....گم گشته ای ابدی. هیچ رویایی،تخیلی ، عقیده یی ،اگر نتواند سهمی در ساخت زندگی انسان داشته باشد چیزی جز عقیده ،خیال و رویای باطل نیست....

دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 11:32
+5

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ