یافتن پست: #خیال

Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
امشب زغمت میان خون خواهم خفت

وز بستر عافیت برون خواهم خفت

باور نکنی خیال خود را بفرست : تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 11:14
+5
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
دانلود آهنگ خیال با صدای حسین توکلی



[لینک]
دیدگاه  •   •   •  1392/04/29 - 04:27
+2
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
“چشم هایت را ببند”
تحمل اینکه بدانم ، می بینی و بی خیالی خیلی سخت است
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 23:00
+3
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
بار خدایا از کوی تو بیرون نرود پای خیالم : نکند فرق به حالم

چه برانی چه بخوانی : چه به اوجم برسانی چه به خاکم برسانی

نه من آنم که برنجم نه تو آنی که برانی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/28 - 18:37
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نخستین بار گفتش از کجایی؟

بگفت از دار ملک آشنایی!

بگفت:آنجا به صنعت در چه کوشند؟

بگفت:انده خرند و جان فروشند!

بگفتا:جان فروشی در ادب نیست!

بگفت:از عشق بازان این عجب نیست!

بگفت: از دل شدی عاشق بدینسان؟

بگفت: از دل تو می گویی من از جان

بگفتا عشق شیرین بر تو چون است؟

بگفت: از جان شیرینم فزون است

بگفتا: هر شبش بینی چو مهتاب؟

بگفت: آری چو خواب آید کجا خواب

بگفتا: دل زمهرش کی کنی پاک؟

بگفت: آنگه که باشم خفته در خاک

بگفتا:گرخرامی در سرایش؟

بگفت:اندازم این سر زیر پایش

بگفتا: گر کند چشم ترا ریش؟

بگفت: این چشم دیگر آرمش پیش

بگفتا: گر کسیش آرد فرا چنگ؟

بگفت:آهن خورد ور خود بود سنگ

بگفتا: چونی از عشق جمالش؟

بگفت:آنکس نداند جز خیالش...

بگفتا: گر بخواهد هر چه داری؟

بگفت: این از خدا خواهم به زاری!

بگفتا: گر به سر یابیش خشنود؟

بگفت: از گردن این وام افکنم زود!

بگفت: آسوده شو کاین کار خام است

بگفت: آسودگی بر من حرام است

بگفتا:روصبوری کن در این درد

بگفت: از جان صبوری چون توان کرد؟!

بگفت: از صبر کردن کس خجل نیست

بگفت: این دل تواند کرد دل نیست!!

بگفتا در غمش می ترسی از کس؟

بگفت: از محنت هجران او بس...
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 23:29
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

دخترک خندید و پسرک ماتش برد ! که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست، حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گیرد ! غضب آلود به او غیظی کرد ! این وسط من بودم، سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم من که پیغمبر عشقی معصوم، بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق و لب و دندان ِ تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاک افتادم چون رسولی ناکام ! هر دو را بغض ربود... دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت: " او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! " پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود: " مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! " سالهاست که پوسیده ام آرام آرام ! عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز ! جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم، همه اندیشه کنان غرق در این پندارند: این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت!

دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 22:37
+3
مهسا
مهسا

خـــــــــــــــدایـــــــــــــــا!..


را به من قرض میدهی؟..

از كه نیست،‌

دوباره یخ بسته است...


دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 16:27
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
نور جان در ظلمت آباد بدن گم کرده ام

آه از این یوسف که من در پیرهن گم کرده ام

وحدت از یاد دوئی اندوه کثرت میکند

در وطن ز اندیشه غربت وطن گم کرده ام

چون نم اشکی که از مژگان فرو ریزد به خاک

خویش را در نقش پای خویشتن گم کرده ام

از زبان دیگران درد و دلم باید شنید

کز ضعیفی هاچو نی راه سخن گم کرده ام

موج دریا در کنارم از تک و پویم مپرس

آنچه من گم کرده ام نایافتن گم کرده ام

عدل حایل نباشد زندگی موهوم نیست

عالمی را در خیال آن دهن گم کرده ام

تا کجا یا رب وی دوزد گریبان مرا

چون گل اینجا یک جهان دلق کهن گم کرده ام

شوخی پرواز مننگ بهار نازکی است

چون پر طاووس خود را در چمن گم کرده ام

چون نفس از مدعای جست و جو آگه نیم

این قدر دانم که چیزی هست و من گم کرده ام

هیچ جا بیدل سراغ رنگها رفته نیست

صد نگه چون شمع در هر انجمن گم کرده ام
دیدگاه  •   •   •  1392/04/27 - 10:36
+3
sara
sara
دلم می‌خواد یه مدتی همین‌جور بی‌خیال، برای خودم زندگی کنم. فقط برای خودم - حتی به خودم هم فکر نکنم - همین جور بی‌فکر. بدون این‌که منتظر چیزی باشم - یا منتظر کسی…

محسن یلفانی
دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 12:23
+6
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani
Prof.Dr.Abdolreza Sh.Farahani

عشقت که به دل گرفته‌ام چون جانش  


در دست و بــــه صبر می‌کنم درمانش


وز غــــــــــــــایت عزت که خیالت دارد  


در خـــــــــانه‌ی چشم کرده‌ام پنهانش

دیدگاه  •   •   •  1392/04/26 - 11:06
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ