یافتن پست: #خیلی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی باحاله
http://rozup.ir/up/kamyabpc/Documents/lab.swf

دیدگاه  •   •   •  1392/08/30 - 12:37
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
چند وقت پیش اعصابم خیلی خورد بود،از همه چیز زده شدم،خواستم همه چیو تموم کنم،رفتم گوشیمو برداشتم که با مخاطب خاصم تموم کنم،هیچی دیگه متنو نوشتنم،یهو یادم اومد مخاطب خاص ندارم.........
شرمنده خودم شدم.
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 21:39
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
کل خاندانمون نشسته بودن.داییم گف تو خیلی دلقکی،باید بجای میمون تو رو میفرستادن فضا...
منم یکم اندیشه کردمو گفتم:حلال زاده ب داییش میره!!!
ی سکوت خاصی همجارو گرف اون لحظه!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 21:38
+4
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥ R A M I N♥♥♥♥♥♥

برای قد کشیدنت ، خیلی …
کوتاه آمدم !


دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 19:32
+3
محمد
محمد

ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ
ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩ ...
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 18:09
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥

میره داروخونه می گه: آقا دیب داری؟

کارمند داروخونه می گه:

دیب دیگه چیه؟

یارو جواب می ده: دیب

دیگه. این ورش دیب داره،

اون ورش دیب داره.

کارمنده می گه: والا ما

تا حالا دیب نشنیدیم.

چی هست این دیب؟

یارو می گه: بابا دیب،

دیب!

طرف می‌بینه نمی فهمه،

می ره به رئیس داروخونه می گه.

اون میآد می پرسه: چی

می‌خوای عزیزم؟

میگه دیب












سریع برو



ادامه مطلب نمیمیری که خوبه حالا با پای خودت نمخوای بری کامپیوترت میره !!!




رئیس می پرسه: دیب دیگه


چیه؟


یارو می گه: بابا دیب


دیگه. این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره.



رئیس داروخونه می گه:


تو مطمئنی که اسمش دیبه؟



یارو می گه: آره بابا.



خودم دائم مصرف دارم.


شما نمی‌دونید دیب چیه؟انتونینی تو نمیدونی؟؟؟؟؟؟؟

حالا


رئیس هم هر کاری می‌کنه،



نمی تونه سر در بیاره و کلافه می شه.



یکی از کارمندای داروخونه



میآد جلو و می گه: یکی از بچه‌های داروخونه مثل همین آقا زبونش می‌گیره.



فکر کنم بفهمه

این چی می‌خواد. اما الان شیفتش نیست.



رئیس داروخونه که خیلی



مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه، گفت: اشکال نداره. یکی بره دنبالش، سریع




برش داره بیارتش.




می‌رن اون کارمنده رو




میارن. وقتی می رسه، از یارو می‌پرسه: چی می خوای؟



یارو می گه: دیب!



کارمنده می گه: دیب؟



یارو: آره.



کارمنه می گه: که این



ورش دیب داره، اون ورش دیب داره؟



یارو میگه: آره،

همونه.




کارمند میگه: داریم! چطور




نفهمیدن تو چی می خوای!؟

همه خیلی خوشحال شدن که



بالاخره فهمیدن یارو چی می خواد.




کارمنده سریع می ره توی انبار و دیب رو میذاره توی




یه کیسه نایلون مشکی و میاره می ده به یارو و اونم می ره پی کارش.

همه جمع می شن دور اون

کارمند و با کنجکاوی می‌پرسن: چی می‌خواست این؟




کارمنده می گه: دیب!

می‌پرسن: دیب؟


دیب دیگه



چیه؟




می گه: بابا همون که این




ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!




رئیس شاکی می شه و می

گه: اینجوری فایده نداره. برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟




کارمنده می گه: تموم شد.








آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!

.

.

.

*دلم خنک شد، آخر نفهمیدین دیب چیه
هه ه ه ههههههههههههههههههههههههههههههههه
دیدگاه  •   •   •  1392/08/29 - 15:36
+4
hamed noori
hamed noori
رفتم دستشویی پارک. تا تو دستشویی نشستم از دستشویی کناری صدایی شنیدم که گفت:

سلام حالت خوبه؟

من اصلاً عادت ندارم که تو دستشویی هر کی رو که پیدا کردم شروع کنم به حرف زدن باهاش، اما نمی دونم اون روز چِم شده بود که پاسخ واقعاً خجالت آوری دادم:
...
حالم خیلی خیلی توپه.

بعدش اون آقاهه پرسید:

خوب چه خبر؟ چه کار می خوای بکنی؟

با خودم گفتم، این دیگه چه سؤالی بود؟ اون موقع فکرم عجیب ریخت به هم، برای همین گفتم؛

اُه من هم مثل خودت فقط داشتم از این جا رد می شدم...

وقتی سؤال بعدیشو شنیدم، دیدم که اوضاع داره یه جورایی ناجور می شه، به هر ترفندی بود خواستم سریع قضیه رو تموم کنم:

من می‌تونم بیام طرفای تو؟

آره سؤال یه کمی برام سنگین بود. با خودم فکر کردم که اگه مؤدب باشم و با حفظ احترام صحبتمون رو تموم کنم، مناسب تره، بخاطر همین بهش گفتم:

نه، الآن یه کم سرم شلوغه!

یک دفعه صدای عصبی فردی رو شنیدم که گفت:

ببین، من بعداً باهات تماس می گیرم. یه احمقی از دستشویی بغلی همش داره به همه سؤال های من جواب می ده!
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 21:45
+5
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
یه سری مردا هستنツ

تیپ های سنگین خاصی میزنن اکثرا مشکی پوشن.

اودکلن خاص ، مثلا لالیک میزنن
مشروب فقط ویسکی و ودکا یا سنگین تر ...

قهوه رو بدون شیر و شکر میخورن ؛ تلخه تلخ !

همونایی که تنها کافه و رستوران میرن .

از دور که نگاشون میکنی ابروهاشون گره خورده تو هم ، همش فکر میکنن ...
ولی وقتی نزدیک میری و باهاشون صحبت میکنی با نگاه و آرامش خاصی باهات
حرف میزنن !

اینا بهترین آدما برا درد و دلن .

همونایی که راجبه همه چیز اطلاعات دارن و نگفته میفهمن ...

اما این مردا یه زمان مثل بقیه مردای معمولی بودن !!!

اسپورت میپوشیدن ، با صدای بلند میخندیدن ، فوتبال میدیدن ، چشم چرونی میکردن و ... خلاصه عین خیالشون نبود و رنگی بودن !

تا اینکه یه روز، یه زن تو زندگی شون اومد .

عاشق شدن ...
زنی که زندگیشون رو عوض کرد ، تنهاشون گذاشت و رفت !!!

از اون روز این مردا خیلی عجیب و خاص شدن .

خلاصه این مردا از دور خیلی خوب و جذابن ولی اگه بخوای وارد زندگیشون بشی ...

وقتی بهشون بگی دوست دارم ، غصه رو تو چشاشون میبینی ... !

انتظار نداشته باش بهت بگن منم دوست دارم !!!

مکالمه های تلفنیشون کوتاه و مختصره و اکثرا زیاد حرف نمیزنن ... برا قرارشون عجله و هیجان ندارن !

این مردا دیگه خیلی سخت اعتماد میکنن !

اگه بهشون دروغ بگی ، سعی نمیکنن ثابت کنن و مچ بگیرن و ...

بلکه یه لبخند کوچیک با چشای خمار میزنن و آروم پا میشن و میرن .

وقتی رفتن دیگه هیچ وقت برنمیگردن .

حالا حالا ها گذشت ندارن و اصلا فکر نکن دل رحمن ... !

این مردا بزرگترین دردای دنیا رو تحمل کردن ... یادت نره دیگه هر دردی
براشون درد نیست...!

و در اخر...

این مردا خیلی دیر به دست میان ولی وقتی اومدن برای همیشه میمونن .
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 19:13
+7
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥



امروز خیلی بهم سخت گذشت خیلی سخت...
هوا بارونی..
من تنها..
دلم گرفته..
چشمام خسته..
درسا رو هم تلنبار..
زندگی تکراری..
لعنت به این دوران که اسمش جوونیه!!


دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 17:07
+4
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی مهم*
بدون [!] در فیس بوك كامنت بذارید و پیام ارسال كنید (((((((((((((((­(((كاملا تست شده!!!!))))))))­<img src=)" title=";))" />))))))))))

با سلام ..دوستان ماه گذشته وزیر ارتباطات فرمودند كه دیگه کم کم اینترنت میخواد ملی بشه
با این وضع شاید ایمیلهای شما به خارج از کشور هم ارسال نشه ..و مطمئناً بدون اینترنت هم نمیشه وارد فیس بوك شد .
.فیس بوك هم كه بزرگترین جامعه مجازی دنیا هست و لابد خیلیها هم الان افسردگی گرفتن كه نمیتونن فیس بوك رو ببینن ..

اما راه حلی كه
یكی از بچه ها ارائه كرد و كاملا هم جواب میده رو براتون شرح میدم :

1- شما به هركسی هر پیام یا كامنتی كه دارید را .. در یك فایل text مینویسید.ترجیحا­ از ورد2007 استفاده شود
آدرس ایمیل اون شخصی كه میخواهید ایمیل و پیامتون و یا كامنت براش ارسال بشه رو هم انتهای متن بنویسید..
2- در مرحله بعد فایل خود را با برنامه winzip به حالت فشرده تبدیل كنید از winrar هم میتوانید استفاده کنید
فقط حتما حتما برای فایلتون پسورد بسازید برای این کارمیتونید از طریق همین برنامه پسوورد بزارید . باز هم توصیه میکنم كه پسوورد فراموش نشه

3- در مرحله سوم ، روی یك سی دی این فایل زیپ شده رو رایت كنید.

4- الان باید ببینید از آشناها یا اقوام چه كسی قصد سفر به جنوب رو داره.
.سی دی رو مییدید به ایشون و سفارش میكنید كه سی دی رو برسونه به دست جاسم عبدالكریم در بندر لنگه...
ایشون تمام سی دی هایی كه از همه جای ایران میرسه رو نگه میداره و هر پنج شنبه میده به ناخدا شیخ عباس عبدالجاسم تحتانی
و ایشون هم با لــــِنـج میبره اون ور آب ..
اونجا یكی هست كه دونه دونه فایلهای شما رو برای ایمیلهایی كه میخواهید ارسال میكنه و به جای شما در فیس بوك میشینه و كامنت میزاره ...

ممنون از شما كه با دقت تا آخر این مطلب را خواندید
بیایید به عمه هم احترام بگذاریم
دیدگاه  •   •   •  1392/08/28 - 16:49
+4

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ