یافتن پست: #خیلی

♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
خیلی زود می‌فهمی،
همه‌چیز را در آغوشِ من جا گذاشتی!
مثلِ مسافری که تمامِ زندگی‌اش را،
در یک ایستگاهِ بینِ راهی،
جا می‌گذارد!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 18:00
+4
roya
roya
در CARLO
آی ایوهناس خیلی نامردین که پیجمولایک نمیکنین دوستتون ندارم{-38-}{-38-}{-38-}{-60-}{-60-}{-60-}{-60-}{-60-}{-6-}
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 16:57
+5
roya
roya
در CARLO
سه دسته از آدما هستن که کلا خیلی رو مخن!

1- اونایی که وقتی داری فیلم میبینی فکر میکنن تو نمیفهمی و هی واست توضیح میدن!


2- اونایی که وقتی کنارت ایستادن برای اینکه حواست به حرفاشون باشه هی با آرنج میزنن به پهلوت!


3- از همه بدتر اونایی که وقتی داری با تلفن حرف میزنی هی میپرسن: کیه؟ کیه؟
دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 13:22
+4
sasan pool
sasan pool
عشق یعنی این
لحظه های خیلی خاص
که خدا هم فکر ما ست
همه دنیا اینجا ست .....


دیدگاه  •   •   •  1392/03/7 - 00:57
+3
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
تو را ترک کرده ام!

خلاصه خیلی فرق کرده ام

با روز آخرین دیدار!

دیگر حتی با احتیاط

بیشتری دل می بندم!

اما الان حس خوبی دارم از نبودنت!

شبیه دست فروبردن در جیب گرم

پالتوی پارسال و پیدا کردن یک نخ سیگار
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 21:43
+4
M 0 R i c A R L0
M 0 R i c A R L0
در CARLO
به عشق تهران که 2هفتس ازش دورم بزن لایکو
5 دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 19:44
+5
mahdi
mahdi
{-18-}{-18-} خیلی جالبه بخونید
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 15:25
+2
♥ نگار ♥
♥ نگار ♥
دور هم نشسته بودیم
داییم گفت : من 80 تا نهال پرتقال دارم هر وقت مُردم
20 تاشو میدم به علیرضا (یکی از گودزیلاهاش)
20تاهم میدم به امیر حسین(اون یکی گودزیلاش) 40 تا هم میدم به خانمم!
امیر حسین هم فورا گفت هر وقت مامان هم مُرد ، 20تاش واسه من 20 تاش هم میرسه به داداشم!
بیچاره داییم به طور خیلی زیبا تو افق های بیکران محوشد!
فک و فامیله جاه طلبی داریما!!
دیدگاه  •   •   •  1392/03/6 - 10:37
+3
*elnaz* *
*elnaz* *
اینجا همه نفهمی خورده اند هیچ کس را نمیفهمد هیچ کس نمیداند یک دنیا ناب را چطور باید فراموش کرد و حتی خیلی ها نمیدانند چطور با زندگیت را میکنند..........................
1 دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 19:21
+10
AmiR
AmiR
اینم سوتی مامان ما در تاکسی :
تو تاکسی نشستیم مامانم خواست کرایه رو حساب کنه.پرسید چقدر میشه ؟
راننده گفت هزار تومن .!
مامانم شاکی شده تو اوج عصبانیت برگشته میگه :ماهفته ی پیش با
[!] تا اراک اومدیم کرایمون نسبت به مسیرمون خیلی کمتر شد.....
راننده گیج و منگ داشت مامانم رو نگاه میکرد ...!
آخه مادر من vip کجا [!] کجا ...!!
{-18-}{-18-}{-18-}{-18-}{-33-}{-33-}
دیدگاه  •   •   •  1392/03/5 - 11:52
+1

تفکیک

جستجو برای
نوع پست توسط در گروه تاریخ